رمان ایرانی

نیمی از زندگی در افسوس ای‌کاش‌های دیروز گذشت و من هر لحظه فقط با دل خوشی آرزوهای فردا سر کردم. می‌دانم... خوب می‌دانم تو نیز هم‌چون من لحظه‌ای از یک روز دل‌گیر اشتباهی کرده‌ای که سال‌ها باز هم مانند من به حسرت آن نشسته‌ای. دل من امروز آن‌قدر بزرگ شده که مثل دریا پاک است و به راحتی می‌بخشد و می‌گذرد ولی نمی‌دانم چرا در دل تو جایی برای بخشیدن نیست؟

شادان
9786009021246
۱۳۸۷
۳۸۴ صفحه
۱۴۱۲ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های مریم جعفری
کوه شیشه‌ای
کوه شیشه‌ای
شب‌های غربت
شب‌های غربت
بی‌بازگشت
بی‌بازگشت
آشیانی از حریر
آشیانی از حریر پروانه عزیزم نمی‌دانم وقتی که نامه‌ام به دستت می‌رسد در چه اوضاع و شرایطی هستی اما خوب می‌دانم و مطمئنم که مرا به واسطه ندادن پاسخ به نامه‌هایت می‌بخشی زیرا نمی‌دانم تصور کنم کسی که با صبوری بی‌‌حد در تمام طول این سال‌ها بی‌آنکه پاسخی دریافت کند برایم نامه می‌داده فرد بی‌گذشت و نامهربانی باشد. راستش باید به حقیقتی اعتراف ...
تک‌سوار عشق
تک‌سوار عشق
مشاهده تمام رمان های مریم جعفری
مجموعه‌ها