رمان ایرانی

آشیانی از حریر

پروانه عزیزم نمی‌دانم وقتی که نامه‌ام به دستت می‌رسد در چه اوضاع و شرایطی هستی اما خوب می‌دانم و مطمئنم که مرا به واسطه ندادن پاسخ به نامه‌هایت می‌بخشی زیرا نمی‌دانم تصور کنم کسی که با صبوری بی‌‌حد در تمام طول این سال‌ها بی‌آنکه پاسخی دریافت کند برایم نامه می‌داده فرد بی‌گذشت و نامهربانی باشد. راستش باید به حقیقتی اعتراف کنم که مطمئنم از خواندنش شادمان می‌شوی و آن اینست که همیشه حق با تو بود، تو از من باوفاتر بودی.

پگاه
9786005320220
۱۳۹۱
۳۳۶ صفحه
۳۶۶۲ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های مریم جعفری
بازمانده
بازمانده یک روز مقابل تمامی دیگران ایستادی و بر خواسته‌ات، و آن‌چه ایمانت بود پای فشردی. من نیز به دلگرمی آن ایمان و هر آن‌چه عشق تو تصور می‌کردم چشم به راهت ماندم، تو رفتی و آن‌چه از تو باز ماند لحظاتی بود که من چشم به آسمان داشتم.
شب‌های غربت
شب‌های غربت
تنها با تو
تنها با تو من نادر رفیعی هستم، با اینکه می‌دانم الان زمان مناسبی برای مطرح کردن این موضوع نیست ولی همین حالا دختر شما را رسما خواستگاری می‌کنم. خواهش می‌کنم به دختر سنگدل خود بگویید مرا ببخشد وگرنه آنقدر در این گورستان سرد می‌نشینم تا با یاد عشق او در کنار مزار پدرش بمیرم.
ترانه‌های نیمه شب
ترانه‌های نیمه شب
کوه شیشه‌ای
کوه شیشه‌ای
مشاهده تمام رمان های مریم جعفری
مجموعه‌ها