رمان ایرانی

باورهای خیس 1 مرده

دیشب مانا، کیف را از دستم گرفت. خواست کمکم کند لباس درآورم که نگذاشتم. مطمئن نبودم باز نشدن بند کفشم بخشی از یک رویا نباشد. پرسشی هم شنیده بودم (( کجایی عزیزم؟)) بایست پاسخ می‌دادم. چون آونگی در میان آشفتگی واقعیت و آرامش رویا، انسان‌ها آمدند و رفتند. مسخ می‌شوند، هزارپاره می‌شوند، بیگانه می‌شوند. محمد محمدعلی در باورهای خیس یک مرده همچون گذشته، ضمن روایت داستانی جذاب، مخاطب را به کاوش در معنای نهفته در فراسوی کلمات فرا می‌خواند.

ققنوس
9789643114978
۱۳۸۳
۳۱۲ صفحه
۶۸۸ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
دیگر رمان‌های محمد محمدعلی
جمشید و جمک (سرگذشت جمشید شاه نخستین پادشاه آریائیان)
جمشید و جمک (سرگذشت جمشید شاه نخستین پادشاه آریائیان) "جمشید و جمک" بخش دوم از مجموعه‌ی سه گانه‌ی "روز اول عشق" است که نویسنده در آن، به بازگویی داستان جمشید شاه، ـ نخستین پادشاه جهان از منظر اساطیر ایرانی ـ از زبان خواهر و همسر همزاد او (جمک) می‌پردازد. نویسنده‌ با گردآوری روایات موجود در متون کهن و متاخر، و قرار دادن و عرضه‌ی آن‌ها در قالب رمان، ژانر ...
نقش پنهان
نقش پنهان من 1 ایرانی تمام عیارم. فکر می‌کنم باید شریک غم دیگران باشم و شادی دیگران مربوط به خودشان است. رفتن به مجلس ختم را ضروری می‌دانم ولی حضور در مجلس عروسی را نه. وقتی قتلی اتفاق می‌افتد مرگ برایم جذابیت بیشتری پیدا می‌کند. برای همین احمدخان را فرستادم بالای دار. بالای دار نه. عرصه را بهش تنگ کردم تا خودکشی ...
مشی و مشیانه
مشی و مشیانه نویسنده در این داستان از آفرینش نخستین زن و مرد در اسطوره‌های ایرانی سخن می‌گوید. گفتنی است بر طبق اسطوره‌ها کیومرث ـ نخستین انسان اسطوره‌ای ـ پس از سه‌هزار سال از پیدایش او بر روی زمین، جان می‌یابد. او پس از جان یافتن با گاوی به نام "اوگدات" آشنا می‌شود. در این حال اهریمنی با نام "جه" خطاب به اهریمن ...
از کیومرث تا همای (خلاصه قصه‌های شاهنامه فردوسی)
از کیومرث تا همای (خلاصه قصه‌های شاهنامه فردوسی) اسطوره‌ها و افسانه‌ها چیزی نیستند جز آنچه مردم طی قرون و اعصار دوست داشته‌اند صاحب آن را به خود منتسب کنند. چیزی که دهان به دهان سینه به سینه چرخانده‌اند و (من و شما و فردوسی هم جزو مردم) کوشیده‌اند (یا کوشیده‌ایم) تا از طریق فلسفه‌ وجودی قومیت و ملیت خود را برای خود و دیگری بازگو کنند و هویت ...
برهنه در باد
برهنه در باد او سرهنگ است و کیهانی و بزرگ‌تر ما و احترامش واجب. من که دامادم، جوانمردم و شاید سر سوزنی آدم. همسرم حوا نیست، فرشته است، فرزند کیهانی و آذر میدختی. آن که ستون داستان است، منصور بیتل است یا منصور مرعشی پاچناری، افسر سابق ارتش و آگاهی و... با توست که بگویی بر آمده از روشنایی یا تاریکی؟ یا هر ...
مشاهده تمام رمان های محمد محمدعلی
مجموعه‌ها