۲۲ رمان
میخائیل بولگاکف در پانزدهم ماه مه ۱۸۹۱ در خانوادهای فرهیخته در شهر کیف اوکراین متولد گردید. پدرش آفاناسی ایوانویچ دانشیار آکادمی علوم الهی و مادرش، واروارا میخائیلونا دبیر دبیرستانی در شهر کیف بود. پس از تولد فرزند اول، یعنی میخائیل، مادر از تدریس دست کشید و بیشتر وقت خود را به تربیت او اختصاص داد. بعد از میخائیل ویرا- نادژدا- واراوار- نیکلای- ایوان و لینا به جمع خانواده اضافه شدند. در زمان حیات پدر، اصول اخلاقی جدی بر خانه حاکم ...
جنگ و صلح (اقتباس نمایشی از رمان جنگ و صلح تالستوی) نمایشنامه
بولگاکف در اقتباس نمایشی خود شخصیت پییر، ناتاشا، آندری و خانواده راستف، یعنی قهرمانهایی را که مستقیم با جنگ رابطه دارند، در مرکز اثر خود به حرکت در میآورد و روایتی خطی منطبق با روند تاریخی را در پیش میگیرد.
مرشد و مارگریتا
میخائیل بولگاکف 12 سال آخر عمر خود را صرف نوشتن مرشد و مارگریتا کرد که به گمان خیلی از منتقدان با رمانهای کلاسیک پهلو میزند و بیتردید در زمره درخشانترین آثار ادب روسیه بهشمار میرود.جالب اینکه وقتی او درگذشت کسی جز همسر و چند دوست نزدیکش از وجود این رمان خبری نداشت.هنگامی که این رمان ربع قرن بعداز مرگ نویسندهاش ...
احضار روح
بولگاکف پایبند به اصول ادبیات کلاسیک، معتقد بود ادبیات شوروی بدون بهرهگیری از ادبیات کلاسیک روسیه، رشد و شکوفایی شایستهای نخواهد داشت. او در عین وابستگی به سنتها، نقش بزرگی در ورود مدرنیته به ادبیات نوین روسیه ایفا کرد. بولگاکف رمز توسعه و پیشرفت کشور را حضور روشنفکران در تمام عرصهها میدانست.
او در آثارش از زائرها و سبکهای روایی گوناگون ...
تخممرغهای کشنده
پولایتس یکدفعه چند قدمی به عقب برگشت، رنگش مثل گچ سفید شده بود. شوکین در حالی که اسلحهاش را به دست گرفته بود، دهانش باز مانده و خشکش زده بود. سراسر گلخانه پر از جماعت زخمخوردهای از مارهای غولپیکر بود. کلافی از مارهای گرهخورده بر زمین گلخانه میخزیدند، فیسفیس میکردند، میپیچیدند و سرهایشان را به این طرف و آن طرف ...
گارد سفید
برف ریزی شروع به باریدن کرد، سپس ناگهان به دانههای بزرگ برف تبدیل شد. باد به زوزه درآمد، توفان نیز بیداد کرد. چیزی نگذشت که فضای قیرگون در دریایی از برف فرو رفت. همه چیز ناپدید شد.
سورچی فریاد زد: آه، ارباب، بیچاره شدیم: توفان شد.