رمان خارجی

مرشد و مارگریتا

(The master and margarita)

9789647443272
۱۳۸۷
۴۴۴ صفحه
۲۵۲۰ مشاهده
۶ نقل قول
نسخه‌های دیگر
میخاییل بولگاکف
صفحه نویسنده میخاییل بولگاکف
۲۲ رمان میخائیل بولگاکف در پانزدهم ماه مه ۱۸۹۱ در خانواده‌ای فرهیخته در شهر کیف اوکراین متولد گردید. پدرش آفاناسی ایوانویچ دانشیار آکادمی علوم الهی و مادرش، واروارا میخائیلونا دبیر دبیرستانی در شهر کیف بود. پس از تولد فرزند اول، یعنی میخائیل، مادر از تدریس دست کشید و بیشتر وقت خود را به تربیت او اختصاص داد. بعد از میخائیل ویرا- نادژدا- واراوار- نیکلای- ایوان و لینا به جمع خانواده اضافه شدند. در زمان حیات پدر، اصول اخلاقی جدی بر خانه حاکم ...
دیگر رمان‌های میخاییل بولگاکف
یادداشت‌های 1 پزشک جوان
یادداشت‌های 1 پزشک جوان میخاییل بولگاکف، نویسنده بزرگ روس که پزشک نیز بود، در این کتاب به روایت نخستین تجربیات پزشکی خود می‌پردازد، هنگامی که بلافاصله پس از پایان تحصیلاتش به قصبه‌ای دورافتاده منتقل شد و ناچار بود در آن‌جا به تنهایی با بیماری‌های روستاییان دست و پنجه نرم کند. علاوه بر یادداشت‌های 1 پزشک جوان، داستان مورفین نیز در این کتاب گنجانده شده ...
جنگ و صلح (اقتباس نمایشی از رمان جنگ و صلح تالستوی) نمایش‌نامه
جنگ و صلح (اقتباس نمایشی از رمان جنگ و صلح تالستوی) نمایش‌نامه بولگاکف در اقتباس نمایشی خود شخصیت پی‌یر، ناتاشا، آندری و خانواده راستف،‌ یعنی قهرمان‌هایی را که مستقیم با جنگ رابطه دارند، در مرکز اثر خود به حرکت در می‌آورد و روایتی خطی منطبق با روند تاریخی را در پیش می‌گیرد.
ژوردن کم‌عقل (کمدی در 3 پرده)
ژوردن کم‌عقل (کمدی در 3 پرده) بولگاکف علاقه‌ی خاصی به مولیر، به عنوان کمدینی دارای نبوغ، داشته است. این علاقه تا جایی است که به تقلید از کمدی‌های مولیر، نمایش‌نامه کم‌نظیر و شیرین ژوردن کم‌عقل را می‌نویسد. بولگاکف با ژوردن کم‌عقل که نوعی اقتباس از بورژوای نجیب‌زاده اثر مولیر است، به کارگاه نمایش مولیر و گروهش سرک می‌کشد و هم‌چون شاگرد زانوی تلمذ می‌زند، اما دیری ...
تخم‌مرغ‌های کشنده
تخم‌مرغ‌های کشنده پولایتس یک‌دفعه چند قدمی به عقب برگشت، رنگش مثل گچ سفید شده بود. شوکین در حالی که اسلحه‌اش را به دست گرفته بود، دهانش باز مانده و خشکش زده بود. سراسر گلخانه پر از جماعت زخم‌خورده‌ای از مارهای غول‌پیکر بود. کلافی از مارهای گره‌خورده بر زمین گلخانه می‌خزیدند، فیس‌فیس می‌کردند، می‌پیچیدند و سرهایشان را به این طرف و آن طرف ...
مشاهده تمام رمان های میخاییل بولگاکف
مجموعه‌ها