مجموعه داستان خارجی

احضار روح

بولگاکف پایبند به اصول ادبیات کلاسیک، معتقد بود ادبیات شوروی بدون بهره‌گیری از ادبیات کلاسیک روسیه، رشد و شکوفایی شایسته‌ای نخواهد داشت. او در عین وابستگی به سنت‌‌ها، نقش بزرگی در ورود مدرنیته به ادبیات نوین روسیه ایفا کرد. بولگاکف رمز توسعه و پیشرفت کشور را حضور روشنفکران در تمام عرصه‌ها می‌دانست. او در آثارش از زائرها و سبک‌های روایی گوناگون بهره می‌گرفت و توانایی عجیبش در تبدیل حقایق تلخ به داستان‌های طنز تلخ زبانزد بود. این کتاب مجموعه‌ای است از ده داستان کوتاه و برجسته‌ی بولگاکف که از زبان روسی به فارسی برگردانده شده‌اند.

مهناز صدری
ثالث
9789643807788
۱۳۹۰
۹۲ صفحه
۱۲۲۹ مشاهده
۰ نقل قول
میخاییل بولگاکف
صفحه نویسنده میخاییل بولگاکف
۲۲ رمان میخائیل بولگاکف در پانزدهم ماه مه ۱۸۹۱ در خانواده‌ای فرهیخته در شهر کیف اوکراین متولد گردید. پدرش آفاناسی ایوانویچ دانشیار آکادمی علوم الهی و مادرش، واروارا میخائیلونا دبیر دبیرستانی در شهر کیف بود. پس از تولد فرزند اول، یعنی میخائیل، مادر از تدریس دست کشید و بیشتر وقت خود را به تربیت او اختصاص داد. بعد از میخائیل ویرا- نادژدا- واراوار- نیکلای- ایوان و لینا به جمع خانواده اضافه شدند. در زمان حیات پدر، اصول اخلاقی جدی بر خانه حاکم ...
دیگر رمان‌های میخاییل بولگاکف
قلب سگی
قلب سگی داستان بلند قلب سگی مشهورترین اثر طنز انتقادی میخاییل بولگاکوف است. این اثر سال‌ها پس از مرگ نویسنده انتشار یافت، زیرا در زمان حیات او به هیچ‌وجه قابل انتشار نبود و هر که آن را می‌خواند از صراحت ضدکمونیستی‌اش به هراس می‌افتاد. بولگاکوف در قلب سگی اسطوره‌ی ایدئولوژیک آفرینش انسان نو یا انسان شوروی را نفی می‌کند و نشان می‌دهد ...
دن کیشوت (اقتباسی نمایشی از رمان دن کیشوت سروانتس) نمایش‌نامه
دن کیشوت (اقتباسی نمایشی از رمان دن کیشوت سروانتس) نمایش‌نامه متن اصلی دن‌کیشوت به زبانی به غیر از زبان بولگاکف نوشته شده، و دیالوگ‌های اندکی دارد و توصیف‌محور است. و بسیار آزادتر از جنگ و صلح عمل می‌کند.
دل سگ
دل سگ پروفسور فیلیپ فلیپوویج سگی را پس از عمل جراحی به انسان تبدیل می‌کند و او با دل سگ به جان آدمیزاد می‌افتد و پروفسور از کرده‌اش پشیمان می‌شود و...
گارد سفید
گارد سفید برف ریزی شروع به باریدن کرد، سپس ناگهان به دانه‌های بزرگ برف تبدیل شد. باد به زوزه درآمد، توفان نیز بیداد کرد. چیزی نگذشت که فضای قیرگون در دریایی از برف فرو رفت. همه چیز ناپدید شد. سورچی فریاد زد: آه، ارباب، بیچاره شدیم: توفان شد.
جنگ و صلح (اقتباس نمایشی از رمان جنگ و صلح تالستوی) نمایش‌نامه
جنگ و صلح (اقتباس نمایشی از رمان جنگ و صلح تالستوی) نمایش‌نامه بولگاکف در اقتباس نمایشی خود شخصیت پی‌یر، ناتاشا، آندری و خانواده راستف،‌ یعنی قهرمان‌هایی را که مستقیم با جنگ رابطه دارند، در مرکز اثر خود به حرکت در می‌آورد و روایتی خطی منطبق با روند تاریخی را در پیش می‌گیرد.
مشاهده تمام رمان های میخاییل بولگاکف
مجموعه‌ها