رمان خارجی

آمریکا (مفقودالاثر)

(Amerika)

آمریکا در ذهن بسیاری از آدم‌ها، سرزمین رویا و خیال است و یا سرزمین تحقق رویاها. ذهن جوان آغشته به رویا و خیال است. این جوان راهی آمریکا می‌شود تا به آرزوهای خود جامه عمل بپوشاند. اما آن‌چه اتفاق می‌افتد آمریکای کافکاست، نه آن آمریکای خیالی، رویای خوش به کابوسی بدل می‌شود.

ماهی
9789642090815
۱۳۹۰
۳۰۴ صفحه
۱۷۶۱ مشاهده
۱ نقل قول
فرانتس کافکا
صفحه نویسنده فرانتس کافکا
۴۲ رمان آثار کافکا ـ که با وجود وصیت او مبنی بر نابود کردن همهٔ آنها، اکثراً پس از مرگش منتشر شدند ـ در زمرهٔ تأثیرگذارترین آثار در ادبیات غرب به شمار می‌آیند. مشهورترین آثار کافکا داستان کوتاه مسخ (Die Verwandlung) و رمان محاکمه و رمان ناتمام قصر (Das Schloß) هستند. به فضاهای داستانی که موقعیت‌های پیش پا افتاده را به شکلی نامعقول و فراواقع‌گرایانه توصیف می‌کنند ـ فضاهایی که در داستان‌های کافکا زیاد پیش می‌آیند ـ کافکایی می‌گویند. کافکا در یک خانوادهٔ آلمانی‌زبان ...
دیگر رمان‌های فرانتس کافکا
مسخ و داستان‌های دیگر
مسخ و داستان‌های دیگر رساترین تعریفی که می‌توانیم از هنر به دست دهیم این است: زیبایی به اضافه دریغ. هر جا زیبایی هست، دریغ هم هست، به این دلیل ساده که زیبایی محکوم به فناست. زیبایی همیشه می‌میرد، وقتی ماده بمیرد، رفتار هم می‌میرد، وقتی فرد بمیرد، جهان هم می‌میرد. اگر کسی مسخ کافکا را چیزی بیش از یک خیالپردازی حشره شناسانه بداند، به ...
نامه‌های کافکا به پدر و مادر (در سال‌های 1924-1922)
نامه‌های کافکا به پدر و مادر (در سال‌های 1924-1922) ((نامه به پدر))، که کافکا آن را در نوامبر 1919 یعنی در سی و شش سالگی نوشته است،‌ با آن‌که طولش به مراتب از حد یک ((نامه)) می‌گذرد، در اصل براستی قرار بوده که به پدر تسلیم شود،‌ آن هم از طریق مادر. ولی مادر کافکا، از آن‌جا که اطمینان داشته‌ است این کار در واقع نتیجه‌ای سر به سر ...
محاکمه
محاکمه یوزف ک، کارمند فروتن بانک، یک روز بامداد پی می‌برد که بدون ارتکاب گناهی مشخص، متهم شده است. به گمانش، اثبات بی‌گناهیش ساده است، ولی بزودی خود را در دنده‌ها و چرخ‌های ماشین تو در توی محاکمه‌ای گرفتار می‌یابد که راه‌برنده‌اش عدالتی رنجناک است و نمایندگانش کارمندانی دونپایه و مستقر در دفترهایی پلیدند. یوزف ک. که از این دیوستان و ...
دیوار
دیوار توم بی‌آنکه به من نگاه کند دستم را گرفت. ‹‹پابلو من از خودم می‌پرسم... از خودم می‌پرسم آیا راست است که آدم نیست و نابود می‌شود؟›› من دستم را بیرون کشیدم و گفتم:‹‹کثافت‌مآب. میان پایت را نگاه کن.›› به قدر یک حوضچه آب بین پاهایش بود و قطره‌ها از شلوارش می‌چکید. به حال وحشت‌زده گفت: این چیست؟ گفتم تو شلوارت شاشیدی. از جا در رفت و ...
آمریکا
آمریکا آمریکا در ذهن بسیاری از آدم‌ها، سرزمین رویا و خیال است و یا سرزمین تحقق رویاها. ذهن جوان آغشته به رویا و خیال است. این جوان راهی آمریکا می‌شود تا به آرزوهای خود جامه عمل بپوشاند. اما آن‌چه اتفاق می‌افتد آمریکای کافکاست، نه آن آمریکای خیالی، رویای خوش به کابوسی بدل می‌شود.
مشاهده تمام رمان های فرانتس کافکا
مجموعه‌ها