رمان خارجی

هجوم دوباره مرگ

(Las intermintencias de la muerte)

شمار قربانیان مرگ، بیش از حد تصور بود. حدود 60 هزار نفر در فهرست انتظار مرگ قرار داشتند. به عبارت دقیق‌تر تعداد آنها شصت ‌و دو هزار و پانصد و هشتاد نفر بود که در یک لحظه، با هم از دنیا رفته بودند. نیروی بالقوه مرگ که البته با بعضی از اقدامات مربوط به کشتار دسته جمعی قابل مقایسه بود، در مدتی کمتر از یک ثانیه، به تنهایی و بدون کمک گرفتن از ابر قدرت‌های خارجی، موفق شد چنین کار عظیمی را به انجام برساند.

نی نگار
9789642617104
۱۳۸۵
۲۳۲ صفحه
۲۵۴۴ مشاهده
۰ نقل قول
ژوزه ساراماگو
صفحه نویسنده ژوزه ساراماگو
۳۹ رمان ژوزه ساراماگو نویسندهٔ پرتغالی برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات در سال ۱۹۹۸ میلادی است.ساراماگو در دهکده‌ای کوچک در شمال لیسبون در خانواده‌ای کشاورز به دنیا آمد، او دو سال بعد به همراه خانواده به لیسبون رفت و تحصیلات دبیرستانی خود را برای امرار معاش نیمه تمام گذاشت و به شغل‌های مختلفی نظیر آهنگری، مکانیکی و کارگری روزمزدی پرداخت. پس از مدتی نیز به مترجمی و نویسندگی در روزنامه ارگان حزب کمونیست پرتغال مشغول شد. اگرچه اولین رمان او به نام کشورگناه ...
دیگر رمان‌های ژوزه ساراماگو
تاریخ محاصره لیسبون
تاریخ محاصره لیسبون
کوری
کوری کور شدم، کور شدم. فریادی‌ست وحشت‌آور دنیایی که همه ادعای بینایی می‌کنند، در حالی که همواره کورترین آدم‌ها آن‌هایی بودند که نمی‌خواستند ببینند نه آن‌هایی که به واقع نمی‌دیدند. این کوری سفید همه را به کام خود می‌کشد و در یک آن شعور و شرافت را از مردم می‌ستاند. دیگر نه تمدنی می‌ماند نه انسانیتی. تکنولوژی دیگر به کار نخواهد ...
خرده خاطرات
خرده خاطرات خرده خاطرات حکایت زندگی من و توست. با خواندن این خاطرات درمی‌یابیم که زندگی همه ما کم و بیش یک جور است. شیطنت‌های دوران کودکی، عاشقی، و عشق‌های نافرجام نوجوانی و پا گذاشتن به دوران منطق و حسابگری. خرده خاطرات حکایت خودنوشت و حدیث نفسی از خاطرات روزگار کودکی نویسنده‌ای‌ست که جهان را تکان داد. ساراماگو در این کتاب به ...
وقفه در مرگ
وقفه در مرگ مرگ نمی‌تواند ظالم باشد، زیرا آنچه انجام می‌دهد، دست کم از منظر خودش اصلا ظالمانه نیست. از سوی دیگر، پس از چند ماه اعتصاب و وقفه در انجام وظیفه، دیگر انتظار ندارید که گوش‌هایش اعتراضی بشنوند و چشم‌هایش شاهد نگرانی مردم باشد. تا کنون پیش نیامده کسی که قرار بوده بمیرد، نمیرد، اما گویا در یک لحظه همه چیز تغییر ...
کوری
کوری چراغ راهنما زرد شد. دو تا از ماشین‌های جلویی قبل از قرمز شدن چراغ سرعت گرفتند و رفتند. آن‌گاه علامت مرد سبز رنگ داخل چراغ گذرگاه عابر پیاده روشن شد. افراد منتظر پا روی خط‌های سپید کشیده شده بر سطح سیاه و آسفالت شده خیابان گذاشتند تا از آن عبور کنند. شاید نامش گذرگاه عابر پیاده بود اما به نظر ...
مشاهده تمام رمان های ژوزه ساراماگو
مجموعه‌ها