۲۴ رمان
ولادیمیر ولادیمیرویچ ناباکوف نویسنده رمان، داستان کوتاه، مترجم و منتقد چندزبانه روسی-آمریکایی بود. وی اولین شعرش را در سن ۱۵ سالگی نوشت و قبل از فارغالتحصیلی از مدرسه تنیشف، ۲ جلد کتاب شعر چاپ کرده بود.
ناباکوف تحصیلات خود را در دانشگاه کمبریج گذراند و چند سال پس از تبعید اجباری در اروپا، در سال ۱۹۴۰ به آمریکا رفت و تا پایان عمر خود آنجا ماند. ناباکوف با انتشار رمان لولیتا به اوج شهرت رسید. ناباکوف این رمان را در سال ...
خواهران مرده و 2 داستان دیگر
سینتیا را این خیال برداشته بود که خواهر مردهاش، در کل، با او به مهر نیست ـ حالا به این کشف رسیده بود که من و خواهر مردهاش دست به یکی کردهایم که رومانس او را به تراژدی بدل کنیم، و سینتیا (با حالتی آمیخته با طنز سیبل) برای خلع سلاح کردن شبح او، هر از چندی، به نوعی بدوی ...
زندگی واقعی سباستین نایت
سباستین نایت در سیو یکم دسامبر سال 1899 در پایتخت سابق کشورم به دنیا آمد. یک بانوی پیر روسی که نمیدانم چرا خواسته است نامش را فاش نکنم، در پاریس دفتر خاطراتش را به من نشان داد. آن سالها ظاهرا آنقدر خالی از رخدادها و اتفاقات تازه و چشمگیر بوده که جمعآوری جزییات زندگی روزانه (که همواره یکی از شیوههای ...
زنگ در
در حالی که ابریشم آبی درخشان شانههای مادرش را نوازش میکرد، گفت:«فردا صبح میروم. دلم هوای شمال را کرده. نروژ، شاید. ممکن است برای شکار نهنگ سری هم به دریا بزنم. برایت نامه مینویسم. یکی دو سال دیگر باز به دیدنت میآیم، آنوقت شاید بیشتر پیشت بمانم. به خاطر جنون سرگردانیام مرا سرزنش نکن.»
ناتاشا
ناتاشا روی پلهها با همسایهاش، بارون وولف، ساکن آن طرف سرسرا برخورد کرد. کمابیش کاهلانه از پلههای لخت چوبی بالا میرفت. دستش را با ملایمت روی نردههای پلکان میکشید و به نرمی از میان دندانها سوت میزد. «با این عجله کجا میری ناتاشا؟»
«داروخانه، که نسخه پدر رو بپیچم. دکتر الان اینجا بود. پدر بهتره.»
«آه، این خبر خوبیه.»
مجموعه داستانهای کوتاه ولادیمیر ناباکوف 1 (3 جلدی)