مجموعه داستان خارجی

چقدر حرف نمی‌زند

نمی‌دانم از کجا شروع کنم؟ از تنهایی توی این خانه درندشت با این ویلچر که همه جا باید باهات باشد، یا خشت‌های سیاه وسط حیاط، بین آن همه خشت‌های قرمز؟ نمی‌دانم تا به حال شده روی صندلی چرخ‌دار بنشینی، لختی کف پات را بگذاری روی جا پای فلزی‌اش؟ موقعی که از تخت خودت را می‌اندازی روی آن و پاهایت را محکم می‌کنی تا دست‌هایت را روی تایر کثیفش بلغزانی، حرکت کنی از این اتاق به آن اتاق. روی خشت‌های حیاط، دور حوض، و آن موقع است که سرما از کف پاهایت شروع به بالا آمدن می‌کند. به زانو و کمرت می‌رسد. درد باعث می‌شود چشمانت را برای چند لحظه هم که شده ببندی، دندان‌هایت را به هم فشاری. بعد دست بکشی به پاهایی که روزی باهاش توی کوچه‌های امیر خیز و پشت‌بام‌ها می‌دویدی و آخرین دستور و فرمان امام را می‌انداختی توی حیاط‌ها.

سوره مهر
9789641750116
۱۳۸۹
۲۰۸ صفحه
۸۶۱ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
بعضی زن‌ها
بعضی زن‌ها آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
زندگی در سایه
زندگی در سایه معتقد بود، آدم فقط یک‌بار فرصت بودن در این دنیا را دارد. شاید هم به همین دلیل باید شانس استفاده از هر چیزی را تا حدودی به خودش بدهد. او از این که طعم شیرین و احمقانه این جذبه را دوباره تجربه کرده بود، احساس خوشحالی می‌کرد. بعد در قالب سایه‌ای تاریک روی او دراز کشید. دقیقا اندازه‌اش بود، چون ...
خاکستر روی زخم (50 داستان از 50 نویسنده معاصر عرب)
خاکستر روی زخم (50 داستان از 50 نویسنده معاصر عرب) «خاکستر روی زخم»، پنجاه داستان کوتاه از پنجاه نویسنده عرب از نه کشور عرب‌زبان است که به تناوب اثرگذارترین نویسندگان معاصر در کشور خود و گاه جهان بوده‌اند، از این میان، برجسته‌ترین آنان، نجیب محفوظ برنده جایزه نوبل 1988 است، تا دیگران و ... باشد که کتاب به بخشی از نیازهای خواننده در حوزه داستان کوتاه جهان در بخشی از ...
بعضی زن‌ها
بعضی زن‌ها آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
عشق بدون قید و شرط
عشق بدون قید و شرط این کتاب مجموعه‌ای از بیست و هشت داستان کوتاه است که از نویسندگان ناشناس انتخاب و گردآوری شده است. داستان‌های این مجموعه با موضوع محوری عشق و ایمان جمع‌آوری شده و در نهایت سادگی حوادث می‌کوشند تا نگاهی تازه به معنویت و نشانه‌های والای آن داشته باشند.
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها