رمان خارجی

بعضی زن‌ها

آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...

ليدا طرزی
9789643378363
۱۳۹۵
۲۴۴ صفحه
۲۸۴ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
19 پرچم
19 پرچم چهار روز پیش، پانزدهمین پرچم را بر فراز پانزدهمین قبر برافراشتیم. سه روز قبل، تمام ذخیره غذایی‌مان در انبار سوخت، دو روز است نخوابیده‌ام. سرمان به شدت درد می‌کند. دیروز سه نفر از دیگر دوستانمان در بمباران جان سپردند و سه پرچم دیگر...
قصه‌هایی برای 10 ساله‌ها
قصه‌هایی برای 10 ساله‌ها قصه‌هایی برای ده ساله‌ها، مجموعه 9 قصه است. قصه‌هایی مثل: مادربزرگ دزد دریایی، پسری که با دلفین‌ها شنا می‌کند و دوقلوهایی که مومیایی مصری را می‌گیرند را بخوان! همان‌طور که از اسم قصه‌ها پیداست، هر قصه حال و هوای خاصی دارد و این تنوع باعث می‌شود که این مجموعه بسیار جذاب و سرگرم‌کننده باشد. بهتر است قصه‌ها را بخوانید، تا ...
کاپوچینو با نون تست (داستان‌های کوتاه آمریکای لاتین)
کاپوچینو با نون تست (داستان‌های کوتاه آمریکای لاتین) از زمانی که یادم می‌آید عاشق این بودم که بایستم و آدم‌هایی را که در خیابان رفت و آمد می‌کنند، نگاه کنم، این عادت را از عمه‌ام به ارث برده‌ام، وقتی که من چهارده ساله بودم،‌با ماشین تصادف کرد و دیگر هیچ وقت نتوانست راه برود. از همان موقع همیشه او را دیده‌ام که روی صندلی چرخ‌دارش روی ایوان می‌نشست ...
زان تشنگان (24 روایت از روضه‌هایی که زندگی می‌کنیم) مجموعه کآشوب 3
زان تشنگان (24 روایت از روضه‌هایی که زندگی می‌کنیم) مجموعه کآشوب 3 این کتاب ماجرای سرایت دلبستگی است. قصه دست به دست شدن سرسپردگی ابدی. بیست و چهار نفر در این کتاب زندگی‌شان را جستجو کرده‌ای تا آستانه‌ای را بیابند که بعد از آن برای همیشه به شور محرم پیوند خورده‌اند. بیست و چهار نفر در جستجوی خاطره‌هایشان به غریبه یا خویشاوندی رسیده‌اند که سالی و ماهی و روزی این عشق را ...
در تماشاخانه شیطان (مجموعه 8 داستان طنز)
در تماشاخانه شیطان (مجموعه 8 داستان طنز) شیطان گفت: خود را بازنشسته کرده‌ام، پیش از موعد! گفتم: به راه عدل و انصاف بازگشته‌ای یا سنگ بندگی خدا را به سینه می‌زنی؟ گفت: من دیگر آن شیطان توانای پیشین نیستم. دیدم آنچه را من شب هنگام به ده‌ها وسوسه پنهانی انجام می‌دادم، آدمیان روزانه به صدها دسیسه آشکار مرتکب می‌شوند. حال، اینان را به شیطان چه نیاز؟
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها