رمان خارجی

شب مادر

(Mother night)

... اما مضمون اصلی شب مادر مساله هویت است. همه آدم‌های رمان دو یا بیش از دو شخصیت دارند: اینان کدام یک از این دو شخصیت‌اند؟ یکی؟ هر دو؟ هیچ کدام؟ و با کدام ترازو؟ که پاسخ بدین پرسش ها باز می‌گردد به متن رمان و مقدمه ونه‌گات. مترجم من داستان زیاد نوشته‌ام؛ اما این داستان یعنی شب مادر تنها داستانی است که نتیجه اخلاقی آن را می‌دانم. البته این نتیجه اخلاقی چیز چندان مهمی هم نیست؛ جریان فهمیدن آن‌هم صرفا اتفاقی است: ما همان چیزی هستیم که بدان تظاهر می‌کنیم، پس همیشه باید مواظب باشیم ببینیم به چه چیزی تظاهر می‌کنیم.

بهرامی
9789645512987
۱۳۸۸
۲۴۰ صفحه
۲۷۳۱ مشاهده
۰ نقل قول
کورت ونه‌گات
صفحه نویسنده کورت ونه‌گات
۱۶ رمان کورت وانِگات جونیور،‏ نویسندهٔ آمریکایی بود. آثار او غالباً ترکیبی از طنزی سیاه و مایه‌های علمی‌تخیلی است که از میان آنها گهوارهٔ گربه (۱۹۶۳)، سلاخ‌خانهٔ شمارهٔ پنج (۱۹۶۹) و صبحانهٔ قهرمانان (۱۹۷۳) بیشتر مورد ستایش قرار گرفته‌اند. در سال ۱۹۹۹ آستروئید یا سیارک ۲۵۳۹۹ را به بزرگداشت او ونه گات نامیدند. کورت وانگات در شهر ایندیاناپولیس در ایالت ایندیانا به دنیا آمد. پس از آن که در رشتهٔ زیست‌شیمی از دانشگاه کورنل فارغ‌التحصیل شد، در ارتش نام‌نویسی کرد و برای نبرد ...
دیگر رمان‌های کورت ونه‌گات
زمان لرزه
زمان لرزه رمان بسیار لذت بخش... تصویری که ونه‌گوت از همسر اولش، برادرش و خواهرش ارایه می‌دهد. زیبا، دقیق انتقادآمیز و دوست داشتنی است. نیویورک تایمز حاشیه‌گویی‌ها، جملات قصار و خاطرات به یاد ماندنی به همراه نبوغ مهار ناپذیر و تخیل قوی مسحور کننده‌ی ونه‌گوت، اثری بی‌نظیر و تکان دهنده خلق کرده‌اند. جیسون تامپسون، ماهناهمه‌ی هرپراند کویین زمان لرزه دلنشین، خارق‌العاده و غیر متعارف ...
سلاخ خانه شماره 5
سلاخ خانه شماره 5 کورت ونه‌گات در 11 نوامبر 1922 در شهر ایندیاناپولیس در دوران بحری اقتصادی به دنیا آمده است، اما در آثار خود از کودکی شاد و پر نشاطش سخن می‌گوید!... در ماه دسامبر 1944 در جبهه جنگ اسیر نازی‌ها شد و در انباری زیرزمینی که محل نگهداری لاشه‌های گوشت بود، زندانی شد. در همان هنگام متفقین شهر درسدن را بمباران کردند ...
محبوس
محبوس من پیرترین و ناشناخته‌ترین برنامه‌ریز واتر گیت بودم، گمانم چیزی که باعث شد این‌قدر غیرجذاب به نظر برسم این بود که قدرت و ثروت بسیار کمی برای از دست دادن داشتم. برنامه‌ریزان،‌ گردن‌کلفت‌های مملکتی بودند. وقتی دستگیر شدم، مثل کسی بودم که روی یک سه‌پایه کوچک لب یک چشمه نشسته است. تنها کاری که می‌توانستند با من بکنند این بود ...
پیانوی خودنواز
پیانوی خودنواز ... پیرمرد که مبهوت افت و خیزهای آرام و منظم کلیدهای پیانوی خودنواز شده بود، گفت: «می‌بینی دکتر چه‌طور بالا و پایین می‌رن! انگار یه عاشق داره آهنگ می‌نوازه.» موزیک که به اندازه پنج سنت، خوشی نواخته بود، یک‌دفعه قطع شد. اما پیرمرد هنوز داشت فریاد می‌زد: «مو به تن آدم سیخ می‌شه دکتر. انگار یه روح پشت کلیدا نشسته ...
صبحانه قهرمانان
صبحانه قهرمانان نام داستان تراوت که در مجله بند جوراب سیاه چاپ شده بود (لوده رقاص) بود و مثل خیلی از داستان‌های دیگرش درباره شکستی حزن انگیز در برقراری ارتباط بود.توالی رویدادهای داستان این‌گونه بود، موجودی فضایی به نام زاگ سوار بر بشقاب پرنده به زمین آمد تا راز درمان سرطان و چگونگی پرهیز از جنگ را برای انسان فاش کند. زاگ ...
مشاهده تمام رمان های کورت ونه‌گات
مجموعه‌ها