آقای لئون بونیفاس، صاحب کافه رستوران تولدو (چالمای سابق)، سبیلو، سرزنده، که به کمترین مزاح دست به شکمش میگرفت و شلیک خنده را سر میداد، بدون کت و با جلیقه، دم در کافهاش آمد و جوان بیست ساله کپی به سری را که بیهدف در سایه پیادهرو، آن سوی خیابان، ایستاده بود صدا زد: آنتونیو، آهای آنتونیو! بیا خبری برایت دارم.