رمان خارجی

قتل در زمین گلف

(Murdre on the links)

آگاتا کریستی (1976-1890) را در سراسر جهان به عنوان ملکه جنایت می‌شناسند. هفتاد و شش رمان پلیسی وی به یکصد زبان ترجمه شده است. خانم کریستی بعد از جنگ جهانی اول نوشتن را با خلق هرکول پوآرو آغاز کرد. او بعد از شرلوک هلمز مشهورترین کاراگاه افسانه‌ای دنیاست.پوآرو، مارپل، ودیگر کاراگاهان این نویسنده بزرگ، بارها بر پرده سینما ظاهر شده‌اند و نمایشنامه‌های بسیاری با الهام از آثارش نوشته شده است.

هرمس
9789643634735
۱۳۸۸
۲۷۰ صفحه
۱۱۹۳ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
آگاتا کریستی
صفحه نویسنده آگاتا کریستی
۱۱۳ رمان بانو آگاتا کریستی، نویسنده انگلیسی داستان‌های جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. او با نام مستعار ماری وستماکوت (به انگلیسی: Mary Westmacott) داستان‌های عاشقانه و رومانتیک نیز نوشته‌است، ولی شهرت اصلی او بخاطر ۶۶ رمان جنایی اوست. داستان‌های آگاتا کریستی، بخصوص آن دسته که در باره ماجراهای کارآگاه هرکول پوآرو و یا خانم مارپل هستند، نه تنها لقب «ملکه جنایت» را برای او به ارمغان آوردند بلکه وی را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین و مبتکرترین نویسندگانی که در راه توسعه و ...
دیگر رمان‌های آگاتا کریستی
قتل در خانه کشیشی (مجموعه داستان‌های آگاتا کریستی)
قتل در خانه کشیشی (مجموعه داستان‌های آگاتا کریستی) اسم من لئونارد کلمنته و کشیش روستای کوچکی به اسم سنت مری مید هستم. این کلنل پروثرو چه پیرمرد عقب‌مونده‌ایه! واقعا! هیچ‌کس ازش خوشش نمیاد! دنیس، گریزلدا، این چه طرز حرف زدنه؟! ببخشید عمو جان! ...
چمن خونین
چمن خونین کاپیتان هیستینگز یار و همکار پوارو که در لندن با هم به سر می‌برند و در این داستان طی ماموریت خود با همسر آینده‌اش هم آشنا شده در یک ازدواج ماه عسلی سر از آفریقای جنوبی در می‌آورد. در این ماجرا کاپیتان هیستینگز بر خلاف پوارو بسیار خونسرد. پر حرارت است. و باز هم کاپیتان هیستینگز در این داستان بر خلاف ...
قتل در بین‌النهرین
قتل در بین‌النهرین حوادثی که به ترتیب زمانی در این روایت آمده حدود چهار سال پیش رخ داد. شرایط کنونی به نظر من ایجاب می‌کند که گزارش روشنی از آنها به همگان ارائه شود. شایعات احمقانه و مضحکی در این خصوص بر سر زبانها افتاده مبنی بر آنکه موانعی برای عینی شدن مدارک وجود داشته است و مزخرفاتی دیگر از این دست، سو ...
آقای کوئین مرموز
آقای کوئین مرموز شب سال نو بود. مسن‌ترها در جشن منزل رویستون در پذیرایی بزرگ خانه‌اش جمع شده بودند. آقای ساترزویت خوشحال بود که کوچکترها به رختخواب رفته‌اند. از جمع بچه‌ها خوشش نمی‌آمد. به نظرش کسل‌کننده و بی‌ادب می‌آمدند.
شاهد خاموش
شاهد خاموش دکتر تانیاس با بغضی در گلو گفت: یک شب می‌خواست به من قرص خواب بدهد. چهره‌اش طوری بود که ترسیدم. قرصها را دور ریختم. آن وقت بود که به این نتیجه رسیدم که مشکل روانی دارد. بهتر است هنوز هم این طور خیال کنید که مشکل روانی داشته. واقعیت قضیه هم همین است. ولی از لحاظ حقوقی فرق می‌کند. چون می‌فهمید ...
مشاهده تمام رمان های آگاتا کریستی
مجموعه‌ها