رمان خارجی

طنزهای وودی آلن (بی بال و پر)

(Without feathers)

در این‌که دنیایی نامرئی وجود دارد، شکی نیست. مسئله این‌جاست که این دنیا تا مرکز شهر چقدر فاصله دارد و شب‌ها تا کی باز است؟ حوادث مرموز مرتبا اتفاق می‌افتند. یکی جن و پری می‌بیند. یکی سر و صدا می‌شنود: و یکی از خواب می‌پرد و می‌بیند که دارد توی هوا راه می‌رود.

ماه ریز
9789647729147
۱۳۸۸
۱۳۸ صفحه
۲۵۴۸ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
وودی آلن ۲۲ رمان Woody Allen (born Allen Stewart Königsberg) is a three-time Academy Award-winning American film director, writer, actor, jazz musician, comedian and playwright. His large body of work and cerebral film style, mixing satire, wit and humor, have made him one of the most respected and prolific filmmakers in the modern era. Allen writes and directs his movies and has also acted in the majority of them. For inspiration, Allen draws heavily on literature, philosophy, psychology, Judaism, European cinema and New York ...
دیگر رمان‌های وودی آلن
راهنمای مختصر و البته مفید نافرمانی مدنی
راهنمای مختصر و البته مفید نافرمانی مدنی هیچ‌چیز نمی‌تواند مثل کشف انرژی ناشناخته از متفکری بزرگ، جامعه‌ی روشن فکری را سر ذوق بیاورد و کاری کند که دانشگاهیان، مثل آن چیزهایی که وقتی زیر میکروسکوپ به یک قطره آب نگاه کنیم می‌بینیم، به جنب‌وجوش بیفتند. در سفر اخیری که برای جمع‌آوری تعدادی از کم‌یاب‌ترین زخم‌های ناشی از دوئل‌های قرن نوزدهم به هایدلبرگ داشتم، از قضای روزگار دقیقا ...
این آب آشامیدنی نیست (مجموعه طنزهای وودی آلن) نمایش‌نامه
این آب آشامیدنی نیست (مجموعه طنزهای وودی آلن) نمایش‌نامه سوزان: در مقایسه با پسرهایی که تا حالا باهاشون ازدواج کردم، دونالد همانی‌ئه که بابام می‌خواد. مگی: مگه تا حالا چند بار ازدواج کردی؟ سوزان: چند بار...یکی‌شون موزیسین جز بود که اختلال دو قطبی داشت. یکی‌شون سرباز فراری بود و اون یکی هم یک کشیش خلع لباس شده. اما اگر بخوام خانه زندگی تشکیل بدم، کسی را می‌خوام که... مگی: با ثبات و موفق باشه. سوزان: ...
هرج و مرج محض
هرج و مرج محض سیمینوف گفت: «نمی‌خوام اسم ببرم، اما سال‌ها قبل یه سرمایه‌گذار بانکی بود که نتونست بچه‌اش را بفرسته یه مهدکودک درست و حسابی. می‌گن بچه‌اش رسوایی به بار آورده و نتونسته نقاشی انگشتی بکشه. بگذریم، پسره که مدرسه مورد نظر پدر و مادرش راهش ندادن، مجبور می‌شه... نمی‌دونم چه جوری بگم...» «مجبور می‌شه که چی؟ بگو! من طاقتش رو دارم!» «بزار این جوری برات ...
مرگ
مرگ از مرگ نمی‌ترسم. فقط نمی‌خواهم وقتی به سراغم می‌آید آنجا باشم... ژوییه 1989/ وودی آلن
مشاهده تمام رمان های وودی آلن
مجموعه‌ها