مجموعه داستان خارجی

نشان لیاقت عشق

... می‌گویند که این انعکاس کوه است، ولی در حقیقت انعکاس زندگی است. هر چیزی که بگویی یا انجام دهی، زندگی عینا به تو جواب می‌دهد. داستان‌های این مجموعه، از نویسندگان ناشناس انتخاب و گردآوری شده است؛ شاید آن‌ها نیز با باقی نگذاشتن نامشان قصد داشته‌اند که توجه و نگاه ما را صرفا به متن معطوف و گسترش بخشند. این کتاب مجموعه داستان‌های کوتاه از نویسندگان ناشناس است.

بهنام زاده
پژوهه
9789647772013
۱۳۹۱
۷۲ صفحه
۲۱۲۹ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
بانوی دریاچه (داستان‌های آمریکایی و داستان‌های دیگر) مجموعه داستان
بانوی دریاچه (داستان‌های آمریکایی و داستان‌های دیگر) مجموعه داستان امروزه کمتر کسی است که اهمیت داستان کوتاه را به عنوان یک رشته هنری بی‌بدیل نادیده انگارد. داستان کوتاه همیشه بازگو کننده تجربه‌های تازه است و نویسندگان بزرگ جهان انواع گوناگونی از آن را به نام خود ثبت کرده‌اند. هر داستان معرف سبک نگارش و مکتب ادبی نویسنده آن است و بر مبنای ذهنیت خواننده به هنگام خواندن داستان، لذتی ...
داستان امروز ایران 2
داستان امروز ایران 2
طوطی بی‌ادب سرهنگ (داستان‌های کوتاه از زندگی ما) مجموعه داستان
طوطی بی‌ادب سرهنگ (داستان‌های کوتاه از زندگی ما) مجموعه داستان مهم بودن در نگاه دیگران را فراموش کن. روزنامه روز شنبه، زباله روز یکشنبه است. زندگی کن به شیوه خودت، با باورها و ایمان قلبی خودت. مردم دلشان می‌خواهد موضوعی برای گفت و گو داشته باشند، برایشان فرقی نمی‌کند چگونه هستی، هر جور که باشی حرفی برای گفتن دارند. شاد باش و از زندگیت لذت ببر. برای کسی که ...
قصه‌هایی برای 7 ساله‌ها
قصه‌هایی برای 7 ساله‌ها قصه‌هایی برای هفت ساله‌ها، مجموعه 10 قصه است. قصه‌هایی مثل: شلوار جادویی، گاوها دراز نمی‌کشند و کفش‌های فوتبال پرنده را بخوان! همان‌طور که از اسم قصه‌ها پیداست، هر قصه حال و هوای خاصی دارد و این تنوع باعث می‌شود که این مجموعه بسیار جذاب و سرگرم‌کننده باشد. بهتر است قصه‌ها را بخوانید، تا هم لذت ببرید و هم به درستی ...
سگی که می‌خواست خورشید باشد (به همراه 13 قصه دیگر از مردم آسیا)
سگی که می‌خواست خورشید باشد (به همراه 13 قصه دیگر از مردم آسیا) روزی بود و روزگاری. مرد جوانی بود که با مادر پیرش توی دهی زندگی می‌کرد. با این که این مادر و فرزند از طایفه برهمن‌ها بودند،‌ از مال دنیا چندان بهره‌ای نداشتند. دار و ندارشان فقط یک کلبه کوچک بود و یک وجب زمین که تویش سبزی می‌کاشتند. بزرگ‌ترین آرزوی مادر این بود که پسرش زن بگیرد. سن و سالش ...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها