این کتاب مجموعهای است از 20 افسانه که از زبان ترکمنی به فارسی ترجمه شدهاند: یکوجبی و سگش، کلهپوک و عاقل، قصر دیوها، اسب دریایی، موش حریص، مار چهلسر، گلنار و افسانههای دیگر.
در تماشاخانه شیطان (مجموعه 8 داستان طنز)
شیطان گفت: خود را بازنشسته کردهام، پیش از موعد! گفتم: به راه عدل و انصاف بازگشتهای یا سنگ بندگی خدا را به سینه میزنی؟ گفت: من دیگر آن شیطان توانای پیشین نیستم. دیدم آنچه را من شب هنگام به دهها وسوسه پنهانی انجام میدادم، آدمیان روزانه به صدها دسیسه آشکار مرتکب میشوند. حال، اینان را به شیطان چه نیاز؟
برای من خوشحال نیستی (داستانهای کوتاه از نویسندگان معاصر جهان)
قصههای این مجموعه در زمره ادبیات نوین و داستانهای مدرن قرار میگیرند. داستانهایی که هر کدام الهام گرفته از ذهن پویای نویسندهای نو و امروزین است.
بعضی زنها
آرچي مكلاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يكبار ميشنيد هرگز فراموش نميكرد. صدايي صاف و محكم. كلمهها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا ميكرد. آواز محزون و يكنواخت و بيپيرايهاش، چيزهايي را بيان ميكرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
عادت عشق (داستانهای کوتاه جهان 10)
گریان و نالان خودم را روی تختخواب انداختم. منتظر بودم مثل همیشه که گریه میکردم، سراغم بیاید. منتظر بودم بیاید و مرا در آغوش بگیرد، سرم را روی سینهاش بگذارد، و با لحنی که مختص خودش بود، بگوید :«وای وای، این چه کاریه؟ این آقا کوچولو کیه که داره گریه میکنه؟»
دزد و نگهبان (داستانهای کوتاه جهان 2)
هیچوقت عکسی از پدرم ندیدهام که مربوط به قبل از عضویت او در ارتش باشد. اصلا نمیدانم او در کودکی یا نوجوانی چه شکلی بوده. اگر پدرم مایملکی از والدینش ارث برده بود. اگر یادبود خانوادگی یا یادگاری از ایام جوانیاش داشت، من هرگز آن را ندیدم.