مجموعه داستان خارجی

سرگذشت دختران

خیلی وقت پیش ـ البته نه اون‌قدرا، همین چند سال پیش، قبل از این‌که چرخ‌‌دنده‌ها و اهرما و قرقره‌ها آینده رو از دل زمین بکشن بیرون و بیارن جلو چشم من ـ زیاد مهمونی می‌رفتم. تو یکی از این مهمونیا زن و شوهری بودن به اسم کریستا و ری. اونا با آدمایی که من کم و بیش باهاشون آشنا بودم، یا چه‌جوری بگم، فقط اسمشونو می‌دونستم دوست بودن. هیچ وقت زیاد با هم حرف نزده بودیم، فقط در حد سلام و احوال‌پرسی، اما چند سال بود که توی مهمونیای مختلف می‌دیدمشون و ظاهرا توی اون مهمونی یادشون رفته بود ما با هم دوست نیستیم. ری و کریستا خیلی پولدار بودن، خیلی، خیلی‌ام خوشگل بودن، برای همینم می‌تونستن هر جور دلشون می‌خواست زندگی کنن. گاهی وقتا از هم جدا می‌شدن و یکی‌شون، معمولا ری، یه مدت با یکی از اون زنای خودنمای دورو ورش می‌چرخید. همه از موضوع خبردار می‌شدن و دوستا و اطرافیانشون مثل مرغ سرکنده پخش و پلا می‌شدن، اما خودشون دو تا دوباره برمی‌گشتن پیش هم و انگار نه انگار که اتفاقی افتاده...

شیما الهی
9789643378073
۱۳۹۴
۳۸۰ صفحه
۷۴۶ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
داستان‌های وحشت 2
داستان‌های وحشت 2
قصه‌هایی برای 10 ساله‌ها
قصه‌هایی برای 10 ساله‌ها قصه‌هایی برای ده ساله‌ها، مجموعه 9 قصه است. قصه‌هایی مثل: مادربزرگ دزد دریایی، پسری که با دلفین‌ها شنا می‌کند و دوقلوهایی که مومیایی مصری را می‌گیرند را بخوان! همان‌طور که از اسم قصه‌ها پیداست، هر قصه حال و هوای خاصی دارد و این تنوع باعث می‌شود که این مجموعه بسیار جذاب و سرگرم‌کننده باشد. بهتر است قصه‌ها را بخوانید، تا ...
بعضی زن‌ها
بعضی زن‌ها آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
داستان‌های برگزیده 2 (4 جلدی) مجموعه داستان
داستان‌های برگزیده 2 (4 جلدی) مجموعه داستان یک مرتبه به یاد دارم که زیر آب صدای یک خش‌خش به گوش ما رسید. ما حیرت می‌کردیم آن صدا ناشی از چیست تا این که از زیر آب بیرون آمدیم و دیدیم که رشته‌های یک مین به برج زیردریائی ما چسبیده است. آن موقع دوره‌ای بود که متفقین در دریا به جای ماسوره چاشنی عادی، یک رشته مفتول به ...
هنوز شب بود (داستان‌هایی برای یلدا) مجموعه داستان
هنوز شب بود (داستان‌هایی برای یلدا) مجموعه داستان شب یلدا. انار است و من و هندوانه و برف. و نیم‌رخ حافظ، پشت پنجره‌ام. زلف آشفته. خوی کرده. مست، اما نمی‌خندد. شب یلدا انار است و من و هندوانه و برف. و لحظه‌ی بی‌دریغ فالی از حافظ. از در صدای مشت می‌آید. باز می‌کنم. حافظ آمده است. «خوی کرده... مست...» نمی‌خندد.
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها