رمان خارجی

سفید برفی

(Snow white)

مروارید
9789648838039
۱۳۸۴
۲۴۰ صفحه
۳۴۷۰ مشاهده
۰ نقل قول
دونالد بارتلمی
صفحه نویسنده دونالد بارتلمی
۱۳ رمان دونالد بارتلمی نویسندهٔ پسانوگرای آمریکایی بود. او همچنین به عنوان خبرنگار روزنامه، سردبیر مجله، مدیر موزه و استاد دانشگاه کار کرد. او یکی از بنیان‌گذاران اصلی رشتهٔ نویسندگی خلاق دانشگاه هوستون بود. دونالد بارتلمی در سال ۱۹۳۱ در فیلادلفیا به دنیا آمد. دو سال بعد خانوادهٔ او به تگزاس نقل مکان کردند، در آنجا پدر بارتلمی استاد معماری در دانشگاه هوستون شد. در همین دانشگاه بارتلمی در رشتهٔ روزنامه نگاری تحصیل کرد. او در سال ۱۹۵۳ به جنگ کره اعزام ...
دیگر رمان‌های دونالد بارتلمی
برگرد دکتر کالیگری
برگرد دکتر کالیگری بارتلمی داستان‌های خود را به شیوه‌ای غیرقراردادی، بخش‌بندی می‌کند ولی داستان‌ها به شیوه‌ای قراردادی به یگانگی دست پیدا می‌کنند: با یگانگی فردی هر بخش، با نظمی که پیش و پس نمی‌شود، با «هم‌بهسازی» بخش‌ها، با تکرار مفهوم‌های درون‌مایه‌ای کلیدی و با چاره‌اندیشی‌هایی که به صورت پایان‌هایی کامیاب درمی‌آیند، هر بخش به بخش بعدی رهنمون می‌شود و پایان را محتمل و ...
پیشگفتاری بر هیچ
پیشگفتاری بر هیچ پرده‌ها زردرنگ نیست.حلقه پرده‌هم نیست.سبوس داخل سطل هم نیست. نه سبووس است نه حیوان درشت و سرخ گون مزرعه که از سطل سبوس می‌خورد، نه مردی که سبوس را توی سطل ریخت، نه زنش نه بانکدار که با آن چهره چروک انداخته‌اش همین روزها می‌اید و مزرعه را ضبط می‌کند.هیچ‌کدام از این‌ها هیچ نیستند.دخترماهی هم هیچ نیست، یک جور ماهی است.از ...
بعضی از ما به دوستمان کلبی هشدار داده بودیم
بعضی از ما به دوستمان کلبی هشدار داده بودیم دونالد بارتلمی اهل بازی‌های شیطنت‌آمیز زبانی است، نویسنده تحفه‌هایی خوشمزه و کوتاه اما شدیدا با ارزش، متفکر و اهل تجربه. در این نه داستان کوتاه، چه موضوع پادشاهی پرمو و خرنما در میان باشد چه رفتاری خصوصی و تاثربرانگیز که تمام یک شهر را در بر می‌گیرد، نبوغ او فراواقعی و عاری از هر احساس است.
آماتورها
آماتورها وقتی ربه‌کا به خانه رسید قبض‌های اجاره‌خانه‌اش، که مبلغ اضافه شده‌ بر آن برای ماه‌های قبل هم محاسبه شده بود، لوله شده در صندوق پستی در انتظارش بود،‌ مثل مشتی که آماده ضربه زدن است. یا باید بیشتر کلینکس بگیرم یا یک دکترا،‌ راه دیگه‌ای نیست. فکر کرد سرش را داخل فر کند ولی فرش برقی بود. معشوقه ربه‌کا، هیلدا ...
زرباران
زرباران پترسون نیاز مالی داشت؛ از این‌رو تصمیم گرفت به شماره آگهی مندرج در روزنامه زنگ بزند. متن آگهی چنین بود:«اگر عقاید کاملا راسخی دارید یا تجارب شخصی‌تان ویژگی خارق‌العاده‌یی دارد، می‌توانید در تلویزیون به نمایش بگذارید و پول‌دار شوید». او شماره را گرفت و به‌اش گفتند که به آدرس لگسینتون، ساختمان گریبار، اتاق 1551 مراجعه کند. خود را به آن‌جا ...
مشاهده تمام رمان های دونالد بارتلمی
مجموعه‌ها