1 روز ناظر انتخاباتی رمان کوتاهی است که کالوینو پس از سوداگری در ساخت و ساز و ابر آلودگی منتشر کرده است. آثاری که نویسنده قصد داشته علامت مشخصه گذر به زمانهای شوند که انسان معاصر در آن به سر میبرد.
۳۲ رمان
Italo Calvino was born in Cuba and grew up in Italy. He was a journalist and writer of short stories and novels. His best known works include the Our Ancestors trilogy (1952-1959), the Cosmicomics collection of short stories (1965), and the novels Invisible Cities (1972) and If On a Winter's Night a Traveler (1979).
His style is not easily classified; much of his writing has an air of the fantastic reminiscent of fairy tales (Our Ancestors, Cosmicomics), although sometimes ...
کوره راه لانههای عنکبوت
کوره راه لانههای عنکبوت اولین رمان ایتالو کالوینو، نویسنده نامدار و محبوب ایتالیایی، است. خود کالوینو در مقدمه کتاب مینویسد: «تا زمانی که اولین رمانت را ننوشتهای این امکان را داری که شروع به نوشتن کنی، اما در کل زندگی فقط یک بار میتوانی شروع به نوشتن کنی. اولین کتابت وقتی هنوز برای این که تعریف بشوی خیلی زود است ...
هرمیت در پاریس
هرمیت در پاریس را اتوبیوگرافی ایتالو کالوینو برشمردهاند، منتها نه یک خودزندگینامهی مرسوم، بلکه قطعه قطعه که بعدِ مرگش کنار هم گذاشته شد تا بخشهایی از زندگی و نگاهِ او را به جهان روشنتر کند. به همین خاطر کتاب نوزده بخش دارد که در آن هم مثلاً پاسخهای کالوینو را میخوانیم به یک پرسشنامهی عادی، هم خاطراتِ جذابِ سفرش به ...
داستانهای کوتاه ایتالو کالوینو 1 (کلاغ آخر از همه میرسد)
اولین چاپ از داستانها در نوامبر 1958 و توسط انتشارات اینائودی تورینو منتشر شد. سپس کالوینو ساختار این مجموعه را در دو جلد نظم بخشید و داستانهای کوتاه دیگری از سایر کتابهایش به آن افزود: کلاغ آخر از همه میرسد، شروع جنگ، مارکو والدو، عشقهای دشوار ، چندین داستان کوتاه که قبلا در مجلات به چاپ رسیده بودند و دیگر ...
گردنبند ملکه
دیدن مرد بیتحرک ایستاده در آن سوی چمنزار، در دل انریکو واهمه انداخته بود. صبر کرد و سیگاری روشن کرد. انریکو کمکم علاقمند شد تا در مورد مرد چیزی بداند و به حضور ناگهانیاش بیشتر پی ببرد. از نظر انریکو، مرد غریبه از آن دسته آدمهایی بود که بیهیچ قید و بند و قانون یا عقیده خاصی زندگی میکنند و ...
ویکنت دونیم شده
کاش میشد هر چیز کاملی را به این شکلی دو نیم کرد. کاش هر کسی میتوانست از این قلب تنگ و بیهودهاش بیرون بیاید. وقتی کامل بودم، همه چیز برایم طبیعی، درهم و برهم و احمقانه بود. مثل هوا، گمان میکردم همه چیز را میبینم، ولی جز پوسته سطحی آن، چیزی را نمیدیدم. اگر روزی نیمی از خودت شدی، که ...