رمان خارجی

رساترین تعریفی که می‌توانیم از هنر به دست دهیم این است: زیبایی به اضافه دریغ. هر جا زیبایی هست، دریغ هم هست، به این دلیل ساده که زیبایی محکوم به فناست. زیبایی همیشه می‌میرد، وقتی ماده بمیرد، رفتار هم می‌میرد، وقتی فرد بمیرد، جهان هم می‌میرد. اگر کسی مسخ کافکا را چیزی بیش از یک خیالپردازی حشره شناسانه بداند، به او تبریک می‌گویم چون به صف خوانندگان خوب و بزرگ پیوسته است.

صادق هدایت
روزگار
9789643740818
۱۳۸۴
۲۰۸ صفحه
۱۴۱۰ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
فرانتس کافکا
صفحه نویسنده فرانتس کافکا
۴۲ رمان آثار کافکا ـ که با وجود وصیت او مبنی بر نابود کردن همهٔ آنها، اکثراً پس از مرگش منتشر شدند ـ در زمرهٔ تأثیرگذارترین آثار در ادبیات غرب به شمار می‌آیند. مشهورترین آثار کافکا داستان کوتاه مسخ (Die Verwandlung) و رمان محاکمه و رمان ناتمام قصر (Das Schloß) هستند. به فضاهای داستانی که موقعیت‌های پیش پا افتاده را به شکلی نامعقول و فراواقع‌گرایانه توصیف می‌کنند ـ فضاهایی که در داستان‌های کافکا زیاد پیش می‌آیند ـ کافکایی می‌گویند. کافکا در یک خانوادهٔ آلمانی‌زبان ...
دیگر رمان‌های فرانتس کافکا
کاوش‌های 1 سگ
کاوش‌های 1 سگ کافکا، کاوش‌های یک سگ را در سال 1922 به رشته تحریر در آورد. اما این داستان بلند پس از مرگ او منتشر شد. عنوان این داستان از مارکس برود دوست کافکا می‌باشد. قهرمان این داستان، سگی سخن‌گو است که مفهوم زندگی سگ‌ها را مورد تحقیق و پژوهش قرار می‌دهد. این سگ از دیدگاه من داستان جریانات و قضایا را نقل می‌کند.
نامه‌های کافکا به پدر و مادر (در سال‌های 1924-1922)
نامه‌های کافکا به پدر و مادر (در سال‌های 1924-1922) ((نامه به پدر))، که کافکا آن را در نوامبر 1919 یعنی در سی و شش سالگی نوشته است،‌ با آن‌که طولش به مراتب از حد یک ((نامه)) می‌گذرد، در اصل براستی قرار بوده که به پدر تسلیم شود،‌ آن هم از طریق مادر. ولی مادر کافکا، از آن‌جا که اطمینان داشته‌ است این کار در واقع نتیجه‌ای سر به سر ...
گراکوس شکارچی
گراکوس شکارچی هنگامی که کافکا برای دومین بار به ریوا سفر می‌کند، یعنی چند سال پیش از آن‌که اولین نسخه «گراکوس شکارچی» را بنویسد، با خانم فلیسه بائر نامزد شده بود. به عقیده بسیاری از منتقدان، این داستان با جریان نامزدی او ارتباط تنگاتنگی دارد.
دیوار
دیوار توم بی‌آنکه به من نگاه کند دستم را گرفت. ‹‹پابلو من از خودم می‌پرسم... از خودم می‌پرسم آیا راست است که آدم نیست و نابود می‌شود؟›› من دستم را بیرون کشیدم و گفتم:‹‹کثافت‌مآب. میان پایت را نگاه کن.›› به قدر یک حوضچه آب بین پاهایش بود و قطره‌ها از شلوارش می‌چکید. به حال وحشت‌زده گفت: این چیست؟ گفتم تو شلوارت شاشیدی. از جا در رفت و ...
نامه به فلیسه باوئر 2 (2 جلدی)
نامه به فلیسه باوئر 2 (2 جلدی)
مشاهده تمام رمان های فرانتس کافکا
مجموعه‌ها