رمان ایرانی

بازمانده

یک روز مقابل تمامی دیگران ایستادی و بر خواسته‌ات، و آن‌چه ایمانت بود پای فشردی. من نیز به دلگرمی آن ایمان و هر آن‌چه عشق تو تصور می‌کردم چشم به راهت ماندم، تو رفتی و آن‌چه از تو باز ماند لحظاتی بود که من چشم به آسمان داشتم.

شادان
9789646701618
۱۳۸۷
۳۱۲ صفحه
۱۳۳۳ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های مریم جعفری
کوه شیشه‌ای
کوه شیشه‌ای
آرام جان
آرام جان می‌گویند که آدم‌ها وقتی در کنار هم زندگی می‌کنند زیر یک سقف اگرچه از دو دنیای متفاوت و دور از هم و حتی گاهی متضاد راهی را آغاز کرده‌اند اما کم‌کم شبیه یکدیگر می‌شوند و کمابیش خصوصیات یکدیگر را می‌پذیرند این یعنی صیقل خوردن آدم‌ها و اگر دو نفر بدانند از زندگی چه می‌خواهند روح و روانشان نیز در کنار هم صیقل می‌خورد و به آرامش می‌رسد: آرامشی در روح آرامشی در جان!
فراموشم نکن
فراموشم نکن
ترانه‌های نیمه شب
ترانه‌های نیمه شب
مشاهده تمام رمان های مریم جعفری
مجموعه‌ها