رمان خارجی

در هتل برترام

(At bertrams hotel)

نه تعجب نکردم. اصلا تعجب نداشت. تو این هتل اتفاقات عجیبی می‌افتاد که با هم جور در نمی‌آمد. همه چیز خوب و عالی بود. خوب و عالی که نمی توانست حقیقت داشته باشد. امیدوارم منظورم را بفهمید. به قول اهالی تئاتر، نمایش خیلی خوبی بود. ولی نمایش بود. واقعیت نداشت.

هرمس
9789643636869
۱۳۹۰
۲۷۴ صفحه
۱۸۱۷ مشاهده
۰ نقل قول
آگاتا کریستی
صفحه نویسنده آگاتا کریستی
۱۱۳ رمان بانو آگاتا کریستی، نویسنده انگلیسی داستان‌های جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. او با نام مستعار ماری وستماکوت (به انگلیسی: Mary Westmacott) داستان‌های عاشقانه و رومانتیک نیز نوشته‌است، ولی شهرت اصلی او بخاطر ۶۶ رمان جنایی اوست. داستان‌های آگاتا کریستی، بخصوص آن دسته که در باره ماجراهای کارآگاه هرکول پوآرو و یا خانم مارپل هستند، نه تنها لقب «ملکه جنایت» را برای او به ارمغان آوردند بلکه وی را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین و مبتکرترین نویسندگانی که در راه توسعه و ...
دیگر رمان‌های آگاتا کریستی
خانه‌ای در شیراز
خانه‌ای در شیراز غرغر و دعوا و فریادی غضب‌آلود که آخر با این کلاه من چه‌کار دارید و صدای به‌ هم خوردن در و آقای پکینگتون که راه افتاد تا به قطار ساعت هشت و چهل و پنج دقیقه سیتی برسد. خانم پکینگتون سر میز صبحانه نشست. با صورتی برافروخته لبهایش را ورچیده بود و اگر این آخر کاری عصبانیت جای غم و ...
خطر در خانه آخر
خطر در خانه آخر به نظرم در بین شهرهای جنوب انگلستان، هیچ شهری به قشنگی سنت‌لو نیست. اسمش را گذاشته‌اند عروس شهرهای ساحلی و الحق که همین‌طور است. آدم را یاد ریویرا می‌اندازد. به عقیده من ساحل کورنوال دست‌کمی از جنوب فرانسه ندارد. اینها را به دوستم، هرکول پوآرو گفتم. پوآرو گفت: تو منوی رستوران قطار دیروز هم همین را نوشته بود، دوست من. حرفت تازگی ...
تله موش
تله موش تله موش، آخرین جلسه، یک اتفاق، فقط ساعت شاهد بود، شبان بزرگ، روی موج عوضی، لانه بلبل، نام 7 داستان جنایی از آگاتا کریستی است که شما آن را با هیجانی آمیخته با کنجکاوی و دلهره دنبال میکنید و پیرزن دوست داشتنی، خانم مارپل مثل بقیه داستان‌های آگاتا کریستی قهرمان داستان است.
قتل با کتاب جادو
قتل با کتاب جادو در جزیره قاچاقچیان هتلی وجود دارد. خانم صاحب هتل سعی می‌کند هتلش را خوشنام نگه دارد، ولی به طور ناخواسته درگیر ماجرایی می‌شود، هتل او مرکزی برای گذران تعطیلات تابستانی است ولی زمانی که داستان شروع می‌شود، رنگ و روی دیگری به خود می‌گیرد، انگیزه قاچاق، سوداگران را به آن جزیره می‌کشاند و آسایش مسافران را به ناآرامی تبدیل ...
گرگ در لباس میش
گرگ در لباس میش با سرعت رفتم. رسیدم جلو در، ولی قبل از اینکه برسم از سرعتم کم کردم که بتوانم نگاه کنم، بدون اینکه کسی متوجه شود. رسیدم. در بسته نبود. نیمه‌باز بود. آرام هلش دادم و بازش کردم. نگاهی به اطراف کردم و دیدم... دیدم آنجاست. به صورت به زمین افتاده. مرده... تمام بدنش شروع به لرزیدن کرد.
مشاهده تمام رمان های آگاتا کریستی
مجموعه‌ها