در قسمت عقب یقه لکهای خون بود. بعد روی گردن جنازه که حالا دیگر برهنه بود، خم شد و از نزدیکتر نگاه کرد و به تندی گفت: این مرد بر اثر ضربه نمرده آقای دکتر، در کاسه سرش چیزی فرو کردهاند. میتوانید دقیقا سوراخریزی را که پشت سرش هست ببینید.
۱۱۳ رمان
بانو آگاتا کریستی، نویسنده انگلیسی داستانهای جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. او با نام مستعار ماری وستماکوت (به انگلیسی: Mary Westmacott) داستانهای عاشقانه و رومانتیک نیز نوشتهاست، ولی شهرت اصلی او بخاطر ۶۶ رمان جنایی اوست. داستانهای آگاتا کریستی، بخصوص آن دسته که در باره ماجراهای کارآگاه هرکول پوآرو و یا خانم مارپل هستند، نه تنها لقب «ملکه جنایت» را برای او به ارمغان آوردند بلکه وی را بهعنوان یکی از مهمترین و مبتکرترین نویسندگانی که در راه توسعه و ...
قتل در بینالنهرین
حوادثی که به ترتیب زمانی در این روایت آمده حدود چهار سال پیش رخ داد. شرایط کنونی به نظر من ایجاب میکند که گزارش روشنی از آنها به همگان ارائه شود. شایعات احمقانه و مضحکی در این خصوص بر سر زبانها افتاده مبنی بر آنکه موانعی برای عینی شدن مدارک وجود داشته است و مزخرفاتی دیگر از این دست، سو ...
چمن خونین
کاپیتان هیستینگز یار و همکار پوارو که در لندن با هم به سر میبرند و در این داستان طی ماموریت خود با همسر آیندهاش هم آشنا شده در یک ازدواج ماه عسلی سر از آفریقای جنوبی در میآورد. در این ماجرا کاپیتان هیستینگز بر خلاف پوارو بسیار خونسرد. پر حرارت است.
و باز هم کاپیتان هیستینگز در این داستان بر خلاف ...
شکار قاتل
چهرهای را شناخته بود، یا طرز راه رفتنی را، یا صدایی، چیزی شبیه به آن. همان روز اولی که آمدم اینجا، با او صحبت کردم. همه چیز را درباره خانواده فولیات برایم گفت، درباره پدرشوهرتان و خود شوهرتان، درباره پسرهایتان که در جنگ کشته شدند. فقط... هر دو آنها که کشته نشدند، شدند؟ پسرتان، هنری با کشتیای که در آن ...
حماقت گرینشاو (ماجراهای دوشیزه مارپل)
آلیسا در حالی که به عروسک زل زده بود گفت: درست است که جان ندارد، اما به نظر میرسد جان دارد، اینطور نیست؟
خانم گروز در حالی که با دستمال گردگیری دور اتاق میچرخید، گفت: این عروسک حالم را دگرگون میکند، به قدری حالم را بد میکند که اصلا دوست ندارم وارد اتاق پرو شوم.
به طرف صفر
خانم آگاتا کریستی بدون شک پرآوازهترین نویسنده داستانهای پلیسی جنایی در سراسر جهان است. قهرمان بسیاری از داستانهای او یک کاراگاه باهوش کوتاه قد و بذلهگوی بلژیکی به نام هرکول پوارو است که نظیر خالق خود، در بین ادبیات پلیسی، شهرت و محبوبیت فراوانی دارد.