دلقکی به نام هانس با دوست خود ماری اختلاف شدید مذهبی دارند. مرد دیگری با ماری ارتباط برقرار میکند و ماری را از هانس جدا میکند. هانس به خاطر این موضوع دچار افسردگی میشود و ... .
۳۴ رمان
هاینریش تئودور بل نویسنده آلمانی و برنده جایزه نوبل ادبی است. بیشتر آثار او به جنگ (به خصوص جنگ جهانی دوم) و آثار پس از آن میپردازد. هاینریش بل ۲۱ دسامبر ۱۹۱۷ در شهر کلن به دنیا آمد. در بیست سالگی پس از اخذ دیپلم در یک کتابفروشی مشغول به کار شد اما سال بعد از آن همزمان با آغاز جنگ جهانی دوم به خدمت سربازی فراخوانده شد و تا سال ۱۹۴۵ را در جبهههای جنگ به سربرد. بیشتر دوران ...
بیلیارد در ساعت نه و نیم
سایه سنتسورین نزدیکتر آمده بود، دیگر پنجره طرف چپ اتاق بیلیارد را پر کرده بود. زمان که با حرکت خورشید به پیش رانده میشد، بهسان تهدیدی نزدیکتر میآمد، ساعت بزرگ را از خود لبریز میکرد تا خیلی زود بالا بیاورد و ضربههای وحشتناکی را بیرون بریزد. سفید بر زمینه سبز، قرمز بر زمینه سبز، یک نوع موسیقی بینغمه، نقاشیای بدون ...
پایان 1 ماموریت
در چنین قضیهای عدالت وجود ندارد، و آنها، متهمان، هم انتظار چنین چیزی را نداشتهاند. این که او به عنوان قاضی در این جا درماندگی خود را ابراز میدارد، این که پروندهای که به عنوان آخرین پرونده به او دادهاند درماندگی قانون انسانی را به وضوح کامل بیان میکند: این برای او زیباترین هدیه خداحافظی آن فرشتهی چشمبستهای است ...
دفترچه خاطرات ایرلندی
«دفترچه خاطرات ایرلندی» روایت سفر کوتاه هاینریش بل به ایرلند در اواسط دهه پنجاه میلادی است. بل با یادداشتهایی پراکنده به شرح حال و وضعیت نابسامان این کشور میپردازد. از لطافت و صبر ایرلندیهایی سخن میگوید که علیرغم مشکلات و مصائب پس از جنگ به دنبال فرصتی دوباره برای زیستن و دوست داشتن هستند. این کتاب از نظر بسیاری از ...
فرشته سکوت کرد
هاینریش بل انسانهای این دوران را به ما نشان میدهد و ما با اینان به تجربیاتی میرسیم که خود گویای بسیاری از مسایل اجتماعیاند، آنگاه که باز هم نفس ارواح را احساس میکنیم، آنگاه که پرتو اندکی از عشق به سویمان میتابد و زمانی که از ویرانههای باور و اعتقاد بر میخیزیم و شعله جاویدان را از خاموشی میرهانیم. در ...
قطار به موقع رسید
اولینا با صدایی آهسته شروع به صحبت میکند: لازم نیست بگویم که... اگر نمردی هرگز نباید این راز را به کسی بگویی. خودم میدانم. من مجبور شدهام به خدا و همهی مقدسین و لهستان، وطن خودمان قسم بخورم که از این بابت به هیچ کس نگویم، ولی وقتی آن را با تو در میان میگذارم درست مثل این است که ...