رمان خارجی

عقاید 1 دلقک

(Ansichten eines clowns)

دلقکی به نام هانس با دوست خود ماری اختلاف شدید مذهبی دارند. مرد دیگری با ماری ارتباط برقرار می‌کند و ماری را از هانس جدا می‌کند. هانس به خاطر این موضوع دچار افسردگی می‌شود و ... .

جامی
9789647468497
۱۳۸۹
۳۱۶ صفحه
۴۳۵۸ مشاهده
۳۴ نقل قول
نسخه‌های دیگر
هاینریش بل
صفحه نویسنده هاینریش بل
۳۴ رمان هاینریش تئودور بل نویسنده آلمانی و برنده جایزه نوبل ادبی است. بیشتر آثار او به جنگ (به خصوص جنگ جهانی دوم) و آثار پس از آن می‌پردازد. هاینریش بل ۲۱ دسامبر ۱۹۱۷ در شهر کلن به دنیا آمد. در بیست سالگی پس از اخذ دیپلم در یک کتابفروشی مشغول به کار شد اما سال بعد از آن هم‌زمان با آغاز جنگ جهانی دوم به خدمت سربازی فراخوانده شد و تا سال ۱۹۴۵ را در جبهه‌های جنگ به سربرد. بیشتر دوران ...
دیگر رمان‌های هاینریش بل
مهمان‌های ناخوانده
مهمان‌های ناخوانده هاینریش بل، نویسنده بزرگ آلمانی، برنده جایزه نوبل سال 1974 در 21 دسامبر 1917 در شهر کلن آلمان به دنیا آمده و در ژوئیه 1985 در سن 67 سالگی درگذشت. داستان‌های کوتاه بل بسیار گوناگون و از نظر شمار نیز چشم‌گیر و درخور توجه‌اند. او در نوشتن داستان کوتاه هم بسیار پرکار است و هم متنوع‌نویس. برخی داستان‌هایش مربوط به جنگ و ...
آبروی از دست رفته کاترینا بلوم
آبروی از دست رفته کاترینا بلوم همیشه مقدمه نوشتن بر یک داستان را کاری زاید می دانستم ،اما کتاب آبروی از دست رفته کاترینا بلوم به چند دلیل مرا که از این کار گریزان بودم به انجام دادنش واداشت.موضوع این کتاب چکیده‌ی آخرین نظریه‌ی سیاسی- اجتماعی هاینریش بل است،که در آن به صراحت در مصاحبه‌های مختلف پس از چاپ کتاب بیان می‌کرد.او معتقد بود فاجعه‌ای که ...
آدم‌های ناباب (مجموعه داستان‌های کوتاه)
آدم‌های ناباب (مجموعه داستان‌های کوتاه) دنیای پیرامونم از زندگی تهی می‌نمود. زمین وسیع و گسترده گل‌آلود و تپه‌ها و پشته‌های شهر که از خرابی خانه‌ها به وجود آمده بود و آن‌قدر دور از دسترس می‌نمود، حالا با سرعت تصورناپذیری نزدیک می‌شد. پشت سرم شب فرا می‌رسید. همه جا سیاهی شب در پی من بود. گویی هر جا قدم می‌گذاشتم ظلمت و تباهی هم فرود می‌آمد، ...
قطار سر وقت
قطار سر وقت وقتی که آنها در آن پایین به زیرگذر تاریک قدم می‌نهادند بر فراز سرشان صدای قطار را می‌شنیدند که روی ریل‌ها می‌چرخید و صدای رسایی که از پشت بلندگو با لطافت خاصی می‌گفت: «قطار سربازانی که به مرخصی آمده‌اند از پاریس، پرسمیزل...» بعد آنها از پله‌ها به سوی سکوی راه‌آهن بالا رفتند و جلوی یکی از واگن‌هایی که مسافران با ...
مشاهده تمام رمان های هاینریش بل
مجموعه‌ها