رمان خارجی

دختر سیاه دختر سفید

(Black girl white girl)

پانزده سال از مرگ مرموز مینت سوئیفت، دختر نوزده ساله‌ سیاه‌پوست ، دانشجوی ممتاز بورسیه‌‌ کالج نمونه‌ اسچایلرو می‌گذرد و حالا هم اتاقی سابقش جنا میده، یک بررسی رسمی در مورد آسیب‌شناسی آن اتفاق را شروع می‌کند. هم‌زمان با بازسازی فضای شلوغ، متشنج و بحث‌برانگیز کالج در آن دوره‌ تحصیلی، جنا زندگی خود را نیز به عنوان دختر یک وکیل مشهور رادیکال دهه‌ 1960 که موکلینش به خاطر فعالیت‌های ضد جنگ ویتنام و مبارزه علیه دولت مرکزی تحت تعقیب ماموران اف بی آی بودند را بازسازی می‌کند و...

علی قانع
افراز
9786005218459
۱۳۸۹
۳۳۶ صفحه
۱۰۷۰ مشاهده
۰ نقل قول
جویس کرول اوتس
صفحه نویسنده جویس کرول اوتس
۱۶ رمان Joyce Carol Oates is a recipient of the National Book Award and the PEN/Malamud Award for Excellence in Short Fiction. She is also the recipient of the 2005 Prix Femina for The Falls. She is the Roger S. Berlind Distinguished Professor of the Humanities at Princeton University, and she has been a member of the American Academy of Arts and Letters since 1978. Pseudonyms ... Rosamond Smith and Lauren Kelly.

دیگر رمان‌های جویس کرول اوتس
صداهای درهم
صداهای درهم صدا: در باب جنایت (با این فرض که جنایت امری انتزاعی‌ست)، حس گریزناپذیری وجود دارد مبنی بر این که هویت قاتل همیشه شناسایی می‌شود. قبل از این حس، احساساتی متناقض به سراغ انسان می‌آید و نوع بشر هم از تناقض می‌ترسد و هم از آن نفرت دارد. آقا و خانم گالیک، اهل لیک پوینت نیوجرسی، ممکن است نظرتان را در ...
اشتهای آمریکایی
اشتهای آمریکایی رمان اشتهای آمریکایی احساس امنیت اخلاقی خواننده را نشانه می‌گیرد و تیرش به هدف می‌خورد. «نشریه گلمر»
شوهر عزیزم
شوهر عزیزم شوهر عزیزم مجموعه 14 روایت نوآرگونه از جویس کرول اوتس است که شمای کلی کتاب به خوبی در عنوان کتاب تصویر شده و از همان ابتدا به خواننده هشدار داده می‌شود که شوهر عزیزم باید بگویم که من بچه‌ها را کشته‌ام، این جمله نشان‌گر زندگی آمریکایی‌های سفیدپوست شهرنشین طبقه‌ی بالای جامعه‌ی آمریکایی است که حتی در مقابل وحشت‌‌هایی که با ...
وقتی دختر کوچکی بودم و مادرم مرا نمی‌خواست
وقتی دختر کوچکی بودم و مادرم مرا نمی‌خواست حالا همه‌شون مرده‌ن. همه‌شونو دوست داشتم، ولی... من تنها کسی‌ام که باقی مونده‌م. گاهی اوقات فکر می‌کنم: روح آدم عینا کبریتیه که آتیش گرفته! یه مدت شعله می‌کشه و بعدش... و بعدش دیگه همین. حالا دیگه خیلی گذشته، ولی من هنوز یادمه یه گوشه قایم شده بودم که گریه کنم. موقعی که دختر کوچیکی بودم و مادرم منو نمی‌خواست.
خوشحالم که شناختمت
خوشحالم که شناختمت آره، اون وقتی که من شارلینو حامله بودم... همه دنبال زایمان «طبیعی» بودن. حتا مردها. شوهر اون‌موقعم اصرار داشت باهام بیاد سرکلاسم، همراهم ورزش کنه، می‌گفت دلش می‌خواد «همه‌چیو تقسیم کنیم». دارم بهت می‌گم، درده بین‌مون مشترک بود. همه‌مون مشتاق بودیم مامان خوبه باشیم - نشون بدیم از پسش برمی‌آیم. منم که آماده بودم واسه یه تجربه «پر رمز و ...
مشاهده تمام رمان های جویس کرول اوتس
مجموعه‌ها