رمان خارجی

گذرنامه

(Der mensch ist ein grosser fasan auf der welt)

ویندیش، شخصیت اول داستان، آسیابانی است که به همراه همسر و دخترش در یکی از روستاهای رومانی زندگی می‌کند، همواره کعبه آمالش را در آلمان می‌بیند و برای دریافت گذرنامه و نیل به مقصود باید علاوه بر پرداخت رشوه، از خیلی چیزها بگذرد، غافل از آنکه... موضوع کتاب، هم‌چون دیگر آثار هرتا مولر، رنج و تنهایی اقلیت‌های آلمانی زبان در حکومت دیکتاتوری چائوشسکو و مصایب زندگی بازماندگان پس از جنگ است، که شباهت بسیار زیادی به زندگی نویسنده دارد.

مروارید
9789641911371
۱۳۹۰
۱۲۰ صفحه
۱۲۲۵ مشاهده
۰ نقل قول
هرتا مولر
صفحه نویسنده هرتا مولر
۹ رمان مولر سال ۱۹۵۳ در یک روستای آلمانی زبان در غرب رومانی به دنیا آمد و خانواده اش جزو اقلیت آلمانی کشور رومانی بود. مادرش پس از جنگ جهانی دوم توسط نیروهای نظامی شوروی به اردوگاه کار اجباری اعزام شد. پدربزرگش زمانی کشاورز و تاجر ثروتمندی بود که داراییش به دست حکومت کمونیستی رومانی ضبظ شد. پدرش نیز زمان جنگ جهانی دوم از اعضای گروه اس اس وافن بود و در دوره حکومت کمونیست‌ها از طریق رانندگی کامیون امرار معاش می‌کرد. مولر به دلیل ...
دیگر رمان‌های هرتا مولر
مسافر 1 لنگه پا
مسافر 1 لنگه پا ایرنه زنی میان سال اهل آلمان شرقی و دلتنگ از نظام سوسیالیستی، به آلمان غربی مهاجرت می‌کند. هنوز از گرد راه نرسیده که بهشت موعود را چیزی جز سرزمین سرد و دل‌های سرد نمی‌بیند. در کنار ایرنه، ایرنه‌یی دیگر به وجود می‌آید که چندان شباهتی به ایرنه اول ندارد. مردم بهشت موعود، مسافرانی یک لنگه پا از آب در می‌آیند. هرتا ...
نفس بریده
نفس بریده هرتا مولر در سال 1953 در روستایی آلمانی‌ زبان در غرب رومانی به دنیا آمد و خانواده‌اش جزو اقلیت آلمانی‌تبار بود. مادرش پس از جنگ جهانی دوم به دست ارتش سرخ شوروی بازداشت و به اردوگاه کار اجباری اعزام شد. پدربزرگش که در روزگار خود کشاورز ثروتمندی بود و پدرش نیز که در زمان جنگ جهانی دوم از اعضای گرو ...
گرسنگی و ابریشم
گرسنگی و ابریشم حافظه شاید بعضی از تجارب ساده و مختصر را رها کند. اما لحظه‌های ترس و وحشت را حفظ می‌کند. چون عجز و ناتوانی حاکم شود، یعنی وقتی تو در موضعی دفاعی نفس می‌کشی، درست آن وقت است که حافظه حالت تهاجمی به خود می‌گیرد، حتی بسیار پرخاشگرانه. سال‌ها بعد کتابی می‌خوانی، که مثل کتاب‌های قبلی و بعدی ربطی به زندگی شخصی ...
زمین پست
زمین پست همیشه وقتی باران می‌بارید مادربزرگ چند کار برای خودش می‌تراشید در صحن خانه و همیشه حواسش بود که سر تا پا خیس شود. او وقتی بدون روسری از خانه بیرون می‌رفت که هوا بارانی بود...
مشاهده تمام رمان های هرتا مولر
مجموعه‌ها