بعد از چند لحظه، آب به شکل دورانی دور و برشان به چرخش درآمد. لیف، باردا و جاسمین به محض دیدن چهار ماهی غولپیکر که از اعماق آب بیرون آمدند، وحشتزده فریاد کشیدند. مارماهیها دهان ناهنجارشان را به شکل ترسناکی گشوده بودند. پن گفت: ((گردنشان را محکم بگیرید. من احضارشان کردم. آنها ما را به خانه برمیگردانند)).