رمان ایرانی

عشقه قصه سرگذشت است. سرگذشت من... سرگذشت تو. آنقدر حقیقی، ملموس و نزدیک، که انگار قهرمان آن خود توست، یا خود من. سال‌هاست می‌شناسیمش... انگار سال‌ها با او زندگی کرده‌ایم و درد عشقش را بارها خودمان تجربه کرده‌ایم. نرگس درست مثل ماست. مثل من، مثل تو... مثل ما عاشق شده‌ است، مثل ما خندیده است و مثل ما به کرات از رنج عشق گریسته است.

9789644121203
۱۳۸۹
۵۶۰ صفحه
۱۰۷۵ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های مهرنوش صفایی
سقوط از خویش
سقوط از خویش سقوط از خویش!! من از سقوط می‌ترسم... من از تمام روزهایی که پیش روی تو می‌ایستم، بی‌آنکه نگاه مهربانت مرا نوازش کنند؛ من از دست‌هایت که مدت‌هاست سرد است و با اکراه به سمتم دراز می‌شود؛ من از آشفتگی و سردرگمی‌ای که در پس هر دیدار گریبانت را می‌گیرد، می‌ترسم. من از تمام آدم‌هایی که تظاهر می‌کنند عاشق تواند... من ...
283 گرم عشق
283 گرم عشق عشق نه قانون است نه علم است؛ نه فلسفه و منطق... عشق بی‌قاعده‌ترین احساس انسانی است که در چارچوب هیچ دانشی نمی‌گنجد. یک‌روز و یک‌وقت و یک‌جا کسی را می‌بینی و ناگهان احساس می‌کنی که او همان کسی است که به آن نیمه گمشده می‌گویند، همان کسی که با او می‌توانی انسان دیگری باشی و دنیا را طوری تجربه کنی ...
جایی بالاتر از رنجیدن
جایی بالاتر از رنجیدن میان جمعیت این همه آدم و در میان هجوم نگاه و خنده و حرف گاهی من فکر می‌کنم روی زمین خدا هیچ کس نیست. کاش بودی و می‌دیدی که دنیای من بی تو چقدر از زندگی خالیست.
خلوت خلود
خلوت خلود من فقط راوی‌ام. راوی حقیقتی که با تو می‌گویم. چرا و امایش پای سرنوشت. من هم مثل تو، با آن می‌‌خندم و می‌گریم من، با تو صادقم. مثل احساس پاک دوست‌داشتن، اما گذشتن. من با تو همدردم مثل عاشقانه خواستن، اما چشم بستن. من هم مثل تو، شاکی‌ام از دنیا، و از سرنوشت اما معتقدم. معتقد به خورشیدی که دوباره طلوع خواهد کرد. خلوت خلود، داستان‌ ...
از عشق تا دیوانگی راهی نیست
از عشق تا دیوانگی راهی نیست از عشق تا دیوانگی راهی نیست، این را زمانی فهمیدم که به عشق تو تا مرز دیوانکی یک نفس دویدم. بی‌نهایت راه پیش پایم بود. اما من به هوای تو پا به سخت ترین جاده زندگی گذاشتم. شکوه‌ای نیست و گله‌ای، که هنوز هم فکر می‌کنم وقتی عاشق نیستم شکلی از فاجعه‌ام...
مشاهده تمام رمان های مهرنوش صفایی
مجموعه‌ها