رمان ایرانی

ارتباط نامربوط

تو...،،، هوای آلوده تهرانی. که حتی یک نفس. که حتی برای یک نفس. از ریه‌ام جدا نمی‌شوی! خون من، پر شده از تو. سلول به سلول تنم را درنوردیده‌ای. عشق من... هوای تو... هوای آلوده تهران است در تن من. کجاست اکسیژن؟؟!! کجاست یک نفس بدون تو؟؟!!...

9789642369348
۱۳۹۷
۵۲۰ صفحه
۲۰۲ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های مهرنوش صفایی
سقوط از خویش
سقوط از خویش سقوط از خویش!! من از سقوط می‌ترسم... من از تمام روزهایی که پیش روی تو می‌ایستم، بی‌آنکه نگاه مهربانت مرا نوازش کنند؛ من از دست‌هایت که مدت‌هاست سرد است و با اکراه به سمتم دراز می‌شود؛ من از آشفتگی و سردرگمی‌ای که در پس هر دیدار گریبانت را می‌گیرد، می‌ترسم. من از تمام آدم‌هایی که تظاهر می‌کنند عاشق تواند... من ...
عشق ورژن 2015
عشق ورژن 2015 مانا چند قدم به عقب برداشت و متحیر و سردرگم دوباره گوشه تخت نشست. شاید این فلش همان فلشی بود که افسانه نقشه‌های طراحی شده‌اش را در آن می‌ریخت، شاید هم این همان رزومه‌ای بود که از افسانه یک برند مشهور ساخته بود.
جایی بالاتر از رنجیدن
جایی بالاتر از رنجیدن میان جمعیت این همه آدم و در میان هجوم نگاه و خنده و حرف گاهی من فکر می‌کنم روی زمین خدا هیچ کس نیست. کاش بودی و می‌دیدی که دنیای من بی تو چقدر از زندگی خالیست.
خاطرات خصوصی آنا
خاطرات خصوصی آنا آقا جان عصبانی داد زد:«یعنی چی؟... از کی تا حالا کلفت جماعت، لنز می‌زاره و مو رنگ می‌کنه و خودش رو به این ریخت و قیافه در می‌آره؟ تو می‌ری کلفتی یا هرزه‌گردی؟ نکنه هنرپیشه شدی؟ (لا اله الا الله) ببین چطور دهن آدمو آخر شبی باز می‌کنی... خوشت می‌یاد مردم پشت سرت حرف در بیارن؟ کم از وقتی اومدی، ...
عشقه
عشقه عشقه قصه سرگذشت است. سرگذشت من... سرگذشت تو. آنقدر حقیقی، ملموس و نزدیک، که انگار قهرمان آن خود توست، یا خود من. سال‌هاست می‌شناسیمش... انگار سال‌ها با او زندگی کرده‌ایم و درد عشقش را بارها خودمان تجربه کرده‌ایم. نرگس درست مثل ماست. مثل من، مثل تو... مثل ما عاشق شده‌ است، مثل ما خندیده است و مثل ما به کرات از رنج ...
مشاهده تمام رمان های مهرنوش صفایی
مجموعه‌ها