رمان ایرانی

شب‌گرد باغ دل

خم شد و چشمانم را بوسید و گفت: موافقم ‌اما نه شب‌گردی هر باغی دیگه وقتش رسیده به شب‌گردی باغ دلهامون بریم چون دیگه هیچ حد و مرزی برای دوست داشتن و تعلق کامل وجود نداره.

البرز
9789644425523
۱۳۸۷
۷۳۰ صفحه
۳۳۲۷ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های آذین وندادی
ویرانه‌ای در دل 1 احساس
ویرانه‌ای در دل 1 احساس «آره، البته اگر پیش از این آس دلت رو رو نکرده باشی.» و من بدون این‌که بخواهم این کار را کرده بودم. من آس دلم را یک بار سال‌ها پیش در برابر مردی که گذشت را سرلوحه زندگیش قرار داده بود به زمین کوبیده بودم... اما مهم نبود، گاهی بدون وجود آس دل هم می‌شد پا به میدان مبارزه گذاشت ...
آغوش تنهایی
آغوش تنهایی برای کسی که عاشق شنیدنه نقطه شروعش اصلا مهم نیست. مهم این نقاب غم‌انگیز زندگیه که باید از روی صورتت برداری همون نقابی که ارمغانی جز انزوا و تنهایی برات نداشته. حالا تو منو داری، کسی که می‌خواد تورو برای همیشه از آغوش تنهایی به آغوش گرم خودش بشکونه.
عشق بی‌نشان
عشق بی‌نشان
پانا
پانا صدای باز شدن در پارکینگ بی‌اختیار مرا پشت پنجره اتاقم کشاند. بدون اینکه پرده را کنار بزنم دیدمش. به ظاهر آرام بود، اما خستگی در چهره پژمرده و حرکات آهسته‌اش به وضوح دیده می‌شد. وقتی که از پنجره دور می‌شدم هیچ شباهتی به پانای چند دقیقه پیش نداشتم. هیجان ناشناخته و مرموزی وجودم را قلقلک می‌داد و لبخند بی‌دلیلی روی ...
مشاهده تمام رمان های آذین وندادی
مجموعه‌ها