رمان ایرانی

جای خالی سلوچ

... و هنوز هم به چشم می‌توانیم ببینیم که زنان ما در جاهای مختلف ایران پا به پای مرد کارهای دشوار انجام می‌دهند، در امر دامداری، کشاورزی، نساجی و غیره... و در سهمی که از عذاب زندگی می‌برند و نیرویی که در مقاومت و سخت‌کوشی در برابر این زندگی مصرف می‌کنند هم هیچ کم از مردها ندارند. کدام پسر ایرانی را شما می‌بیند که نسبت به مادرش احساس دین در رشد و پرورش خودش، بیش از آن‌چه که نسبت به پدرش دارد، نداشته باشد. در این مایه کوشش خود به خودی من این بوده که شخصیت واقعی زن به عنوان نیروی بسیار ارزنده به تجلی دربیاید در کارهایم و این‌طور که می‌بینم کم‌ و بیش تا این‌ جا توفیقی حاصل کرده‌ام. بازآفرینی مرگان هم‌چون اعتراض من، و هم‌چنین اعتراض مرگان به این زندگی‌ست که به ستم بر او و بر امثال او روا داشته می‌شود؛ و مقاومت و سخت‌کوشی مرگان و تحمل و سماجت او در عین حال نفی این انگ ناتوان بوده است. مثل یک ماده ببر از زندگی‌اش دفاع می‌کند، آن را دگرگون می‌کند و حتی پا به پای دیگران وقتی که لازم بشود با فردایی مبهم رو در رو می‌شود؛ و به نظر من جز این که این رفتارها زیباتر از رفتارهای یک مرد است در قبال حوادث، هیچ تفاوتی نسبت به هم ندارند.

چشمه
9789646194267
۱۳۸۹
۴۰۸ صفحه
۲۳۹۶ مشاهده
۱۷ نقل قول
محمود دولت‌آبادی
صفحه نویسنده محمود دولت‌آبادی
۴۴ رمان محمود دولت‌آبادی، ۱۰ مرداد ۱۳۱۹ در دولت‌آباد شهرستان سبزوار به دنیا آمد. دولت‌آبادی مشاغل مختلفی را تجربه کرد. کار روی زمین، چوپانی، پادویی کفاشی، صاف کردن میخهای کج و بعد به عنوان وردست پدر و برادر به عنوان دنده پیچ کارگاه تخت گیوه کشی، دوچرخه سازی، سلمانی و.... بعدها تمام مشاغلی که او در دوران نوجوانی و جوانی خود تجربه کرد، در آثارش نمود یافت. دولت‌آبادی ابتدا راهی مشهد و آنگاه تهران شد و در این دوران باز هم مشاغل دیگری نظیر ...
دیگر رمان‌های محمود دولت‌آبادی
روزگار سپری شده مردم سالخورده (3 جلدی)
روزگار سپری شده مردم سالخورده (3 جلدی) باد وزان است و او را دم به دم فتیله می‌کند و وا می‌داردش که روی از جهت باد بگرداند و باز همچنان پیش برود و پیش برود تا در جایی، در خم تپه‌ای، ریگی، یا در کف یک دق، یا کنار بوته‌ای کلخچ مادرش را بیابد. چون سامون یقین دارد که مادرش در پی او به راه افتاده است. ...
گل‌دسته و سایه‌ها
گل‌دسته و سایه‌ها از همان ساعت اولی که رسید پا به صحن گذاشت سخت به کار چسبید و جلوه‌اش را به حدی رساند که میرزا موسی او را «فرزند» صدا می‌زد و سید اگر نصف شب، شیر مرغ و جان آدمیزاد می‌خواست میرزا موسی برایش فراهم می‌کرد. سید انگار از هوا افتاد و خودش را روی یک جوال جواهر یافت. بختش بود و ...
کلیدر 3 و 4 (5 جلدی)
کلیدر 3 و 4 (5 جلدی) کلیدر نام رمانی به قلم محمود دولت‌آبادی است. نام این رمان از روستایی در بخش سرولایت شهرستان نیشابور در پایکوه حیدری گرفته شده که حوادث برخی از قسمت‌های این رمان در آن رخ می‌دهد. زندگی عشایری شرح داده شده در رمان کلیدر و نیز نگاه سنتی به شخصیت‌های رمان آن را به صورت رمانی کلاسیک درآورده است. این رمان شامل ...
این گفت و سخن‌ها
این گفت و سخن‌ها آنچه در این دفتر فراهم آمده است، چنان‌چه از سر نام آن پیداست جنگی است از گفت و گوهای صاحب این قلم با خبرنگاران مطبوعات در مسیر این ده، بیست ساله که مثل باد گذشت. بدیهی است موضوع عمده گفت و شنودها ادبیات است در معنای عام، ادبیات در معنایی که من درک می‌کنم و در موضوع آثارم، نیز بجا ...
ققنوس
ققنوس آریا: کاش می‌توانستی خودت را توی آینه نگاه بکنی. کاش! رنگ و رویت شاعرانه شده! مهتابی! پیش از اینکه من تو را بکشم، همین تردیدت تو را می‌کشد! شاید هم پیش از امشب با این تردید خودت یک‌جوری کنار بیایی! خود تو بهتر از من می‌دانی که برای استدلال، راه‌ها و پایه‌های جور واجوری وجود دارد. شاید بتوانی روش‌های استدلالی ...
مشاهده تمام رمان های محمود دولت‌آبادی
مجموعه‌ها