قشنگی زندگی به عشق است که نمیشود خلاصهاش کرد توی چیزی. نمیشود بستش به دم این خاطره یا آن حکایت و افسانه. عاشق زندهاش عشق است! مثل پهلوان. عشق پهلوان است، همین. منتها، برای ما، همهچیز جور دیگری است. گمشد این حس حالا، گاهی سرباز میکند. یکهو خیره میمانی به جایی، دلت اینجا نیست جای دیگری است. در میان جمع بودم و نبودم. میرفتم و نمیدیدم. درونم خلوت و تهی بود. چیزی نبود. هی با خودم میگفتم:" به قلبم ظلم کردهام! به خودم ظلم کردهام. به خودمان ظلم کردیم."