دختر صورتش را روی نامه پایین برد و به فکر فرو رفت. اکنون تمام افکارش نسبت به او، زیبا و شیرین بودند. نامه آخر حلقه جاده شده پیرامون او را در هم شکسته و باطل کرده بود.
۱۶ رمان
گراتزیا در ۲۷ سپتامبر ۱۸۷۱ در شهر نوئورو در جزیرهٔ ساردنی در خانوادهای از طبقهٔ متوسط به دنیا آمد. زنان در جامعه عقبافتادهای مانند ساردنی قرن نوزدهم وضعیت مناسبی برای تحصیل و فعالیت اجتماعی نداشتند برای همین گراتزیا تا سوم ابتدایی بیشتر درس نخواند. اما از آنجا که در خانهٔ عمهاش کتابخانهٔ بزرگی وجود داشت او توانست در آنجا و تحت تعلیمات خصوصی معلمی در خانهٔ عمهاش معلومات خود را افزایش دهد و ضمن مطالعه آثار ایتالیایی به مطالعه آثار ...
پاسکا دختر اهل نوئورو
میخواهی عمو پیتروی پیر را بکشم؟ حرف بزن. من به خاطر عشق تو حاضرم به هر کاری دست بزنم. هر چه را که تو بخواهی انجام میدهم. دروغ میگویم. مرکتب جنایت میشوم. آری، به خاطر عشق تو...
میخواهی عمو پیتروی پیر را بکشم؟
آری، او را کشته بود اما حس میکرد دیگر هرگز تا آخر عمر، حتی با عشق پاسکا، موفق نخواهد ...
چشمهای سیمونه
ماریانا اطاعت کرده است، تمام عمر اطاعت کرده است. به توصیه و اجبار این و آن اطاعت کرده است تا ثروتی بیپایان در پیرامونش گسترده شود. ثروتی که برای او چیزی نداشته است جز تنهایی و حصاری ناگریز.
ماریانا با ایجاد حصاری خودخواسته، حصاری که به دور قلب و خلوتش میکشد، به ستیز با حصار پیرامونش میپردازد و در عمق وجودش ...
الیاس پورتولو
حریق در باغ زیتون
پیچک
دختر عموی دوناراکل، زن مسنی بود. بلند قامت، باریک اندام و رنگ پریده مثل یک شبح به دوناراکل بیشباهت نبود ولی اصرار داشت بگوید که از دخترعموی اشرافی خود جوانتر و خیلی زیباتر است. تعریف میکرد که در گذشته و حتی حالا خواستگاران و خواستاران بسیاری دارد که فقط به خاطر حفظ آزادی خود و در ضمن بخاطر اینکه تمام ...