رمان ایرانی

آن مادیان سرخ‌یال

در سلوک رسیدن به نام قیس بود که برخوردم به شخصیت نسبتا روشن‌تری از "امرءالقیس"، شاعری که پنداری گنگ از او داشتم از روزگار جوانی خود، هم آن زمان که معلقات سبعه (سبع) را خوانده بودم به ترجمه استاد عبد‌الحمید آیتی؛ سروده‌های هفت شاعر عرب پیش از اسلام. من زبان عربی هم نمی‌دانم؛ پس کنجکاوی چند ساله مرا فقط پراکنده‌هایی پاسخ می‌توانستند گفت که اینجا و آنجا در ترجمه‌های زبان دری وجود داشتند و همان اندکگ‌های پراکنده چنانم زیر تاثیر گرفتند که نتوانستم از تخیل به آن‌ها بپرهیزم، چنان که "آن مادیان سرخ‌یال" سبقت می‌گرفت از ذهن من و سوار خود را جای ـ جا بر می‌نشاند در مسیر فراز ـ فرود ـ پیچ‌های ـ سلوک. اثری که در ذات خود فشرده، فشرده می‌بایست بود. هم در خود پیچ چنان که خود بودم. اما چون به پایان رسانیدم آن اثر را، تا از بلاتکلیفی بدر آیم چندی فاصله گرفتم و از دور ‌ـ مثل خواننده‌ای خرده‌گیر و مراقب ـ در آن نگریستم با دقت و بی‌دلخوشی و رضایت از پایان کاری که چنان بفرسوده بود مرا. اکنون هنگام آن بود که با درک منتقدانه‌ام آن سوار و مرکب‌اش را از فراز‌های مسیر سلوک به زیر آورم و کناری فرو بدارمش تا بعد؟! نه اما قرار باقی گذارده بود برای این ذهن معذب تا بتوانم چندی دور بمانم از او، و از مسیری که امرءالقیس می‌پیمود و پیموده بود در ذهن و روح من. پس در نقطه جدا شدن از سلوک، خود را در کنار برکه دمون یافتم، در حلقه یاران و ندیمان قیس تا مگر بتوانم او را بازیابم در کلمه، در کلمات... کلمات، گیرم که شاعر در کلام نگنجد، اما جبر حاکم بر زندگی او، تغییر و دگرگون شدن او، و سرانجام بود گاری او که خواست بگنجد! و گنجید؛ و داستان "آن مادیان سرخ‌یال" این همزاد سلوک، همین را می‌خواهد بگوید: چه بودن و چه گونه شدن و پایان کار خود را در جبر ـ و به اختیار چگونه رقم زدن!

نگاه
9789643512019
۱۳۸۵
۱۶۸ صفحه
۱۰۲۲ مشاهده
۰ نقل قول
محمود دولت‌آبادی
صفحه نویسنده محمود دولت‌آبادی
۴۴ رمان محمود دولت‌آبادی، ۱۰ مرداد ۱۳۱۹ در دولت‌آباد شهرستان سبزوار به دنیا آمد. دولت‌آبادی مشاغل مختلفی را تجربه کرد. کار روی زمین، چوپانی، پادویی کفاشی، صاف کردن میخهای کج و بعد به عنوان وردست پدر و برادر به عنوان دنده پیچ کارگاه تخت گیوه کشی، دوچرخه سازی، سلمانی و.... بعدها تمام مشاغلی که او در دوران نوجوانی و جوانی خود تجربه کرد، در آثارش نمود یافت. دولت‌آبادی ابتدا راهی مشهد و آنگاه تهران شد و در این دوران باز هم مشاغل دیگری نظیر ...
دیگر رمان‌های محمود دولت‌آبادی
ققنوس
ققنوس آریا: کاش می‌توانستی خودت را توی آینه نگاه بکنی. کاش! رنگ و رویت شاعرانه شده! مهتابی! پیش از اینکه من تو را بکشم، همین تردیدت تو را می‌کشد! شاید هم پیش از امشب با این تردید خودت یک‌جوری کنار بیایی! خود تو بهتر از من می‌دانی که برای استدلال، راه‌ها و پایه‌های جور واجوری وجود دارد. شاید بتوانی روش‌های استدلالی ...
جای خالی سلوچ
جای خالی سلوچ ... و هنوز هم به چشم می‌توانیم ببینیم که زنان ما در جاهای مختلف ایران پا به پای مرد کارهای دشوار انجام می‌دهند، در امر دامداری، کشاورزی، نساجی و غیره... و در سهمی که از عذاب زندگی می‌برند و نیرویی که در مقاومت و سخت‌کوشی در برابر این زندگی مصرف می‌کنند هم هیچ کم از مردها ندارند. کدام پسر ایرانی ...
گاواربان
گاواربان گاوارِبان داستانی کوتاه است که پیش از این در مجموعه داستان «کارنامه سپنج» به چاپ رسیده بود و این نخستین بار است که به عنوان کتابی مجزا چاپ می‌شود. فضای این داستان نیز همانند دیگر داستان‌های دولت‌آبادی در مناطق بومی می‌گذرد.
ادبار و آینه
ادبار و آینه این کتاب مجموعه‌ای از 5 داستان کوتاه به نام‌های ادبار، مرد، بند، آینه و ته شب است. داستان‌های این مجموعه، مانند دیگر آثار دولت‌آبادی در فضایی بومی و روستایی می‌گذرد.
کلیدر 1 و 2 (5 جلدی)
کلیدر 1 و 2 (5 جلدی) کلیدر نام رمانی به قلم محمود دولت‌آبادی است. نام این رمان از روستایی در بخش سرولایت شهرستان نیشابور در پایکوه حیدری گرفته شده که حوادث برخی از قسمت‌های این رمان در آن رخ می‌دهد. زندگی عشایری شرح داده شده در رمان کلیدر و نیز نگاه سنتی به شخصیت‌های رمان آن را به صورت رمانی کلاسیک درآورده است. این رمان شامل ...
مشاهده تمام رمان های محمود دولت‌آبادی
مجموعه‌ها