روزی که شوهرش مردی که به تازگی به عقد او درآمده بود، روزی که او فهمید این دختر به دردش میخورد. کاش هرگز به کلاسهای رزمی نمیرفت. کاش این قدر سرتق و جان سخت نبود. کاش آنروز قلم پایش میشکست و به مغازه اکبرآقا نمیرفت تا آن اتفاق بیفتد. اصلا کاش هرگز به دنیا نمیآمد!