رمان خارجی

همه روزهای ما

همه روز‌های ما داستان زندگی خانواده ایزابل آلنده و به تعبیر بهتر داستان طایفه اوست، خانواده‌اش و نزدیکانی که هر روز با هم در رفت و آمد بودند، با هم زندگی می‌کردند و غم و شادی‌هایش را با هم تقسیم می‌کردند. این کتاب برای اولین‌بار در 2007 به زبان اسپانیولی و سپس در 2008 به زبان انگلیسی منتشر شده است و اینک در آخرین روزهای همین سال ترجمه فارسی‌اش به علاقه‌مندان تقدیم می‌شود.

صالح واحدی
ثالث
9789643806941
۱۳۸۹
۴۱۲ صفحه
۹۴۸ مشاهده
۰ نقل قول
ایزابل آلنده
صفحه نویسنده ایزابل آلنده
۲۱ رمان ایزابل آلنده متولد دوم آگوست ۱۹۴۲ در شهر لیمای پرو است. پدرش «توماس آلنده» پسر عموی سالوادور آلنده، رئیس جمهور فقید شیلی بود. توماس به عنوان سفیر پرو در شیلی مشغول به خدمت بود. با فقدان پدرش در سال ۱۹۴۵، ایزابل ۳ ساله به همراه مادرش به سانتیاگو کوچ نمود و تا سال ۱۹۵۳ در آنجا باقی ماند. با ازدواج مجدد مادرش با یک دیپلمات دیگر، خانواده به ناچار به بولیوی و سپس بیروت منتقل شد. ایزابل در بولیوی در ...
دیگر رمان‌های ایزابل آلنده
عاشقان ژاپنی
عاشقان ژاپنی از پرفروش‌ترین نویسنده سال، رمانی به اسم عاشقان ژاپنی منتشر شده است که داستان عشق، از خودگذشتگی و وفاداری در این دنیای بی‌ثبات است. در سال 1939 لهستان وارد جنگ می‌شود و پدر و مادر آلمای جوان او را به خانه خاله‌اش در آن طرف آب‌ها به سان‌فرانسیسکو می‌فرستند. در آن‌جا آلما، ایچیمی فوکودا را می‌بیند که او پسر باغبان ...
چهره‌ای به رنگ سپیا
چهره‌ای به رنگ سپیا
شهر جانوران
شهر جانوران ایزابل آلنده در رمان شهر جانوران داستان نوجوانی به نام آلکساندر کولد را روایت می‌کند که به علت بیماری مادر نزد مادربزرگ پدری‌اش می‌رود، اما در نیویورک و پیش از رسیدن به خانه مادربزرگ پول و وسایل او را می‌دزدند. مادربزرگ زنی مهربان و در عین حال یک‌دنده است که روش تعلیم و تربیت خاص خود را دارد. مادر آلکس ...
دختر بخت
دختر بخت ایزابل آلنده در پرو به دنیا آمده است و در شیلی بزرگ شده شهرت آلنده در نخستین نگاه شاید به سرگذشت غمبار دموکراسی سر نگون شده شیلی و روی کار آمدن حکومت نظامیان، تبعید، اعدام و شکنجه گره خورده باشد اما در اصل سوای چنین روابطی،آلنده نویسنده قدر است که در همه زمینه‌های داستان و رمان بضاعت خود را به ...
سرزمین خیالی من (خاطرات ایزابل آلنده)
سرزمین خیالی من (خاطرات ایزابل آلنده) به یادم می‌آید که خانواده‌ام و من، در حالی که دست‌هایمان پر از بار و بنه بود سوار ترنی شدیم که با سرعت لاک‌پشت از میان بیابان بد آب و هوای آتاکاما به سوی بولیوی حرکت می‌کرد. خورشید، صخره‌های داغ، کیلومترها سکوت و انزوای وهم‌آور ، گاه به گاه قبرستانی متروک، کلبه‌های مخروبه‌ای از گل و چوب، گرمای خشکی که ...
مشاهده تمام رمان های ایزابل آلنده
مجموعه‌ها