رمان ایرانی

با نوشته کشتن

شروع به خواندن بریده روزنامه می‌کنم و پی بردن به جزییات هولناک حادثه. ما چرا نفس می‌‌کشیم؟ من چه بنویسم که قوی‌تر از این باشد. تخیل من باید به کجا برود؟ سرهنگ پی پاک‌کنی می‌گشت تا تمامی جنازه‌ها و قاتل‌های رنگ وارنگ و جورواجور را از ذهنش پاک کند: عروسی که داماد را در شب زفاف کشته بود... مردی که همه خانواده‌اش را آتش زده بود... برادرانی که به خواهرشان تجاوز کرده بودند... مادری که داماد و نوه‌اش را زنده به گور کرده بود تا دخترش را به مرد دل‌خواهش شوهر بدهد... زنی که صیغه شش مرد بود... دختری که زن عاشقش را کشته بود تا به عشقش برسد...

ققنوس
9789643118679
۱۳۸۹
۱۷۶ صفحه
۳۱۲ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های محمدعلی سجادی
موش کور
موش کور تو در عدن هستی. جایی که جایی نیست ولی اگر نبود نمی‌شد گفت که نیست! در تاریکی یا روشنایی یا جایی موهوم و من در این دخمه‌ تنگ دیگر گیج نمی‌زنم. احساس می‌کنم سوسک شده‌ام. با همه‌ وجودم می‌فهمم سوسک شدن یعنی چه. دارم عادت می‌کنم مثل مرغک سهروردی در این قفس خو کنم، تا چون تو با شعبده‌ زمان ...
بوف نه چندان کور (بوف کور هدایت در روشنا) نمایش‌نامه
بوف نه چندان کور (بوف کور هدایت در روشنا) نمایش‌نامه همه توی این قضایا نگران هستند که سهم هدایت چی می‌‌شه، حقش پامال شده یا نشده، خوبه یا نه... واقعیتش اینه که آدم وقتی وارد اقتباس می‌شه یه جور مثل دختر شوهر دادنه، دیگه باید بسپاریش و اون دیگه از خونه‌ت رفته و دیگه وارد دنیای دیگه‌ای می‌شه. توی نمایش بوف نه چندان کور، به نظرم می‌رسه سجادی توی این کارش ...
مشاهده تمام رمان های محمدعلی سجادی
مجموعه‌ها