نمایش‌نامه و فیلم‌نامه

بوف نه چندان کور (بوف کور هدایت در روشنا) نمایش‌نامه

همه توی این قضایا نگران هستند که سهم هدایت چی می‌‌شه، حقش پامال شده یا نشده، خوبه یا نه... واقعیتش اینه که آدم وقتی وارد اقتباس می‌شه یه جور مثل دختر شوهر دادنه، دیگه باید بسپاریش و اون دیگه از خونه‌ت رفته و دیگه وارد دنیای دیگه‌ای می‌شه. توی نمایش بوف نه چندان کور، به نظرم می‌رسه سجادی توی این کارش بیشتر دل‌مشغولی خودش رو میگه و اون نقاط مشترکی که مماس هست با دنیاهای هدایت رو بررسی می‌کنه و من بیشتر اون بخشش برام جذابه که در واقع سجادی داره مسیر خودش رو می‌ره. من بیشتر اونو پیگیری می‌کنم که داره چی‌کار می‌کنه، دنیاهاش چی هست، چه ریختی هست، فکرش، ساختارش با کارای دیگه‌ش چه‌جوری هست، بیشتر ذهنم به دنیای اون می‌ره و این که نسبت به دنیای خودش چقدر وفادار هست و چقدر می‌تونه احساسات درونیش رو دربیاره و این با قصه‌های هدایت می‌تونه همخون باشه، تا اونجایی که من با نوشته‌ها و نقاشی و کارهای محمدعلی سجادی آشنایی دارم، به نظر من موفقه و تونسته راهی برای خودش پیدا کنه به روشنایی و بتونه خودش رو بیان کنه که بگه من چی هستم...

افراز
9786003262928
۱۳۹۶
۹۶ صفحه
۵۶ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های محمدعلی سجادی
با نوشته کشتن
با نوشته کشتن شروع به خواندن بریده روزنامه می‌کنم و پی بردن به جزییات هولناک حادثه. ما چرا نفس می‌‌کشیم؟ من چه بنویسم که قوی‌تر از این باشد. تخیل من باید به کجا برود؟ سرهنگ پی پاک‌کنی می‌گشت تا تمامی جنازه‌ها و قاتل‌های رنگ وارنگ و جورواجور را از ذهنش پاک کند: عروسی که داماد را در شب زفاف کشته بود... مردی که ...
موش کور
موش کور تو در عدن هستی. جایی که جایی نیست ولی اگر نبود نمی‌شد گفت که نیست! در تاریکی یا روشنایی یا جایی موهوم و من در این دخمه‌ تنگ دیگر گیج نمی‌زنم. احساس می‌کنم سوسک شده‌ام. با همه‌ وجودم می‌فهمم سوسک شدن یعنی چه. دارم عادت می‌کنم مثل مرغک سهروردی در این قفس خو کنم، تا چون تو با شعبده‌ زمان ...
مشاهده تمام رمان های محمدعلی سجادی
مجموعه‌ها