رمان نوجوان

ستاره کوچولوی من

هوا که یواش یواش تاریک می‌شد، مراد بلند می‌شد و لحاف و تشک را وسط بام پهن می‌کرد. روی تشک دراز می‌کشید و به آسمان بالای قله کوه خیره می‌شد. برفی روی تشک جست و خیز می‌کرد، بعد کنار مراد می‌نشست تا ستاره کوچولو در آسمان قله کوه پیدا می‌شد.

آفرینگان
9789647694025
۱۳۸۱
۲۴ صفحه
۴۰۱ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های محمدرضا یوسفی
گرگ‌ها هم عاشق می‌شوند
گرگ‌ها هم عاشق می‌شوند گلاویژ و شامار ازدواجی عاشقانه داشته‌اند، اما به مرور، بدبینی حسادت‌های شامار،گلاویژ را وا می‌دارد که به طلاق فکر کند. او برای این کار باید رضایت ماموستا، بزرگ آبادی را جلب کند. اما ماموستا برای طلاق گلاویژ یک شرط می‌گذارد؛ او باید یک مشت موی پیشانی گرگ وحشی را برای ماموستا بیاورد. از سوی دیگر، شامار هم، که می‌خواهد با ...
سارا و موج‌های عاشق ارس
سارا و موج‌های عاشق ارس همه می‌دانند که سارا و خان ‌چوپان دلبسته هم هستند و می‌خواهند با هم ازدواج کنند. خان‌ چوپان همیشه همراه گله به کوهستان می‌رود و یک‌بار در غیاب او، ارباب میانسال ده، سارای را می‌بیند و از پدرش خواستگاری می‌کند. پدر سارای عاقبت مجبور می‌شود تسلیم ارباب شود، اما خان‌ چوپان نمی‌تواند تسلیم شود... روز عروسی سارای و ارباب حادثه‌ای ...
درناهای عاشق
درناهای عاشق آتلی و داشلی باید به هنگام کوچ درناها با یکدیگر مسابقه دهند و هر کدام که درناهای بیشتری را شکار کرد، لایق و شایسته آلتین خواهد بود. آلتین و آتلی یکدیگر را دوست دارند اما آتلی چوپان خان است و داشلی پسر خان روستای همسایه؛ و همین تفاوت طبقاتی کار دو عاشق جوان را بسیار سخت می‌کند...
عاشقانه‌ای به نازکی تار مو
عاشقانه‌ای به نازکی تار مو شاهزاده برای شکار به کوهستان می‌رود و دختری به نام آهو را می‌بیند و به او دل می‌بازد. اما آهو ناگهان ناپدید می‌شود. شاهزاده در کوه سرگردان می‌ماند و بیمار می‌شود اما از آهو خبری نمی‌شود. عاقبت شاه و ملکه در سرتاسر سرزمین‌شان اعلام می‌کنند که هر که نشانی از آهو دارد خبر بدهد و مژدگانی دریافت کند. سرانجام پیرزنی ...
مشاهده تمام رمان های محمدرضا یوسفی
مجموعه‌ها