مجموعه داستان خارجی

شاهکارهای کوتاه (مجموعه 4 داستان)

کلود در ظرف چند ماه به محیط زندان خو گرفت. گویی دیگر به فکر هیچ‌کس نبود. زیرا آرامش و صفای خاطری آمیخته به سنگینی و وقار که خاص اخلاق او بود روح منقلبش را در بر گرفت و بر همه خاطرات تلخ و شیرینش پرده کشید. تقریبا در ظرف همان مدت کلود تفوق و برتری مخصوصی نسبت به تمام هم‌زنجیران خود پیدا کرده بود. گویی تمام زندانیان بر اثر یک نوع قرارداد ضمنی و بی‌آنکه هیچ‌کس حتی خود کلود دلیل آن را بداند سر در خط فرمان او نهاده بودند و با وی مشورت می‌کردند.

جامی
9789642575961
۱۳۹۰
۲۷۲ صفحه
۶۰۵۱ مشاهده
۰ نقل قول
ویکتور هوگو
صفحه نویسنده ویکتور هوگو
۲۰ رمان «ويكتور ماري هوگو» بزرگترين شاعر قرن نوزدهم فرانسه و شايد بزرگترين شاعر در عرصه ادبيات فرانسه و نيز داستان نويس، درام نويس و بنيانگذار مكتب رومانتيسم، در بيست و ششم فوريه 1802متولد شد. وي سومين پسر كاپيتان « ژوزف لئوپولد سيگيسبو هوگو» ( بعدها به مقام ژنرالي نائل آمد) و «سوني تره بوشه» بود. هوگو به شدت تحت نفوذ و تاثير مادر قرار داشت. مادر وي از سلطنت طلبان و از پيروان متعصب آزادي به شيوه ولتر بود و تنها ...
دیگر رمان‌های ویکتور هوگو
93
93 دست یافتن مردم پاریس به قلعه باستی در چهاردهم ژوئیه 1789 آغازی بود برای فروریختن کاخ استبداد در فرانسه، این حال و هوای انقلابی چندین سال دوام داشت، و رمان نود و سه ما را به تماشای آن فضای انقلابی در سال 1973 می‌برد. در این رمان حماسی، ویکتور هوگو وقایع تاریخی را با خیال‌پردازی‌های هنرمندانه می‌آمیزد و اثری بزرگ و ...
مردی که می‌خندد
مردی که می‌خندد مردی که می‌خندد، نام رمانی است از «ویکتور هوگو»، نویسنده و شاعر شهیر فرانسوی که در آوریل سال 1869 برای اولین بار در فرانسه انتشار یافت. «ویکتور هوگو» در قالب بیان داستان این کتاب که در اوائل قرن هیجدهم و در انگلستان روی می‌دهد، مسائل فلسفی و اطلاعات تاریخی بسیاری را مطرح می‌کند. لازم به ذکر است که این کتاب ...
بینوایان
بینوایان از رمان‌هایی است که هر بار خواندنش حرف‌هایی تازه برای گفتن دارد و هر بار نیز احساسات مخاطبش را برمی‌انگیزد. ویکتور هوگو مهم‌ترین مقطع تاریخ فرانسه را در رمانی با شخصیت‌های زنده به تصویر کشیده است. نگاه‌ها و نفس‌های ژان والژان و رنجیدگی و شوریدگی کوزت را می‌شود در سطر سطر کتاب حس کرد.
گوژپشت نتردام
گوژپشت نتردام جیب خالی، مرد را ماجراجو بار می‌آورد. «گرنگوار» بی‌محابا پیش رفت و به زودی بیکی از کرم‌های خزنده رسید. در این حالت دریافت که این خزنده مبهم مرد افلیجی بیش نیست! این مرد که روی دست‌ها برمی‌جست به عنکبوت مجروحی که دو پا ندارد بیشتر شباهت داشت. وقتی که گرنگوار از کنار این عنکبوت آدم‌نما می‌گذشت،‌ صدایی از مرد افلیج ...
گوژپشت نتردام
گوژپشت نتردام
مشاهده تمام رمان های ویکتور هوگو
مجموعه‌ها