مجموعه داستان خارجی

درگذشت پیکلز مک کارتی

(The passing of pickles mc carty)

ترس از مرگ در چشم‌هاشان خوانده می‌شد. نگاه وحشت‌زده‌ی گروهان دهشتناک‌ترین چیزی‌ست که در جنگ می‌توانی ببینی. نگاهی داشتند عین نگاه گوسفندهایی که به مسلخ می‌برندشان و با هر انفجار خودشان را می‌انداختند روی زمین و کتف‌هاشان زیر فشار پای دیگران لگدکوب می‌شد.

رضا قیصریه
نیلا
9789648573107
۱۳۸۴
۲۴ صفحه
۱۲۸۲ مشاهده
۰ نقل قول
ارنست همینگوی
صفحه نویسنده ارنست همینگوی
۳۷ رمان ارنِست میلر هِمینگوی از نویسندگان برجستهٔ معاصر ایالات متحده آمریکا و برندهٔ جایزه نوبل ادبیات است. وی از پایه‌گذاران یکی از تأثیرگذارترین انواع ادبی، موسوم به «وقایع‌نگاری ادبی» شناخته می‌شود. ارنست همینگوی همه عمرش سرگرم ماجراجویی بود. از زخمی‌شدن در ایتالیا بر اثر اصابت ۲۰۰ تکه ترکش‌گلوله نیروهای اتریشی در خلال جنگ جهانی اول تا شرکت در خط مقدم جبهه‌های جنگ داخلی اسپانیا یا سفرهای توریستی به حیات‌وحش آفریقا تا ماهی‌گیری و شکار حیوانات وحشی و زندگی در کوبا. این روحیه ...
دیگر رمان‌های ارنست همینگوی
مردان بدون زنان
مردان بدون زنان مانوئل گارسیامرا، رو به موت بود. همه روزنامه‌ها شماره‌ مرگش را از قبل آماده کرده بودند. پس از مرگش گاوبازها نفس راحتی کشیدند، زیرا توی میدان کار‌هایی می‌کرد که آن‌ها از دست‌شان بر نمی‌آمد. همه‌شان زیر باران در مراسم تشییع او حرکت کردند. یکصد و چهل‌ و هفت گاوباز…
زیر آفتاب هیچ‌چیز تازه نیست
زیر آفتاب هیچ‌چیز تازه نیست چند گاو خود را به ازدحام مردمی رساندند که وارد میدان می‌شدند. گاوهای سنگین و لخت در حالی که شاخ‌های تیزشان رو به پایین بود با پهلوهای گلی یورتمه می‌رفتند... جمعیت بیرون از بالکن‌های استادیوم در هیاهو گیر افتادند. صدای فریادی بلند شد و بعد فریادی دیگر. پدر ارنست همینگوی پزشک و مادرش معلم پیانو و آواز بود. در اکتبر ...
تپه‌های سبز آفریقا
تپه‌های سبز آفریقا همینگوی عاشق شکار بود. این کتاب هم تعاریف و توصیفات سفر همینگوی و همسرش به آفریقا برای شکار حیوانات است. تپه‌های سبز آفریقا 1935 کار غیرداستانی از ارنست همینگوی است. تپه‌های سبز آفریقا حاصل یک ماه سیاحت اکتشافی به همراه همسرش، پائولن ماری فایفر، در شرق آفریقا است که در ماه دسامبر سال 1933 صورت گرفته است.
آن سوی رود میان درختان
آن سوی رود میان درختان نمی‌دانم چقدر فرمانده گروهان از دست دادیم و جایگزین کردیم و باز از دست دادیم. آن‌ها هم نه درست کردنی‌اند نه کاشتنی که مثل سیب‌زمینی از این طرف بکاری و از آن طرف سبز شود... یادم هست که وقتی تیر می‌خوردند فکر می‌کردیم اگر همان‌جا با گلوله خلاص‌شان کنیم و به خاک بسپاریم، راحت‌تر از این است که برشان گردانیم ...
20 داستان برگزیده
20 داستان برگزیده آقای فریز به پرستار که تازه وارد شده بود گفت: گوش کن، می‌توانی آن مکزیکی لاغر کوتاه قد را این‌جا بیاوری؟ خواهش می‌کنم او را بیاور. مکزیکی لاغر: موزیک نواختن ما را پسندیدی؟ فریزر: خیلی زیاد مکزیکی: ترانه درخواستی تو یک آهنگ تاریخی است. یک آهنگ انقلابی حقیقی.
مشاهده تمام رمان های ارنست همینگوی
مجموعه‌ها