رمان ایرانی

شب رنج موسی

سلیم گفت: شب‌های طرابلس همین‌جوری وحشت دارد تو را خدا تو یکی ما را نترسان. تا آخر شیفت من می‌لرزم توی اتاق پانسمان. تا زود است برود بالاها. در یک اقلیم دیگر... من خودم بارها خواب دیده‌ام تاجری هستم در محله چهل دزد بغداد. می‌دانی که پدربزرگم بارها به عراق رفته بود. توتون تجارت می‌کرد. بدبخت نمی‌دانست یک روزی نوه‌اش می‌شود عمله ظلم...

روزگار
9789643744168
۱۳۹۱
۲۰۰ صفحه
۳۷۷ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های مصطفی جمشیدی
معبر به آخرالزمان
معبر به آخرالزمان
سراب و سمرقند
سراب و سمرقند مثل خواب‌گردها به ماهان خیره شدم قطعاتی از ماه ماهان نالید ((بله فکر می‌کنی رنج این همه راه را به جان خریده بودم که خرمهره بخرم وسط جهنم دره‌ی خدا))...
بیداری
بیداری مصطفی جمشیدی متولد 1340 و نویسنده رمان‌های مختلفی چون سونات عدن، معبر به آخرالزمان، بوفاری 4 و ... استو اهمیت به زبان و فرم و جایگاه روایت و مبنای تکنیکی در آثار او مشهود است. در بیداری او به گذشته‌های نه چندان دوری پرداخته که محتوای آن بازخوانی ویژه‌ای است پیرامون انقلاب اسلامی و دردمندی‌های مربوط به آن...
3 دلیل تنفر از عشق
3 دلیل تنفر از عشق خودم می‌دانستم که همان تلسکوپ و زمان‌های موازی و کهکشان نورانی فلک سوم را از یک وام دانشجویی مختص دانشجویان ممتاز خریده است. باز می‌دانستم که طرح سایت است و حتی تا تعمیر کاری دستگاه‌های پیچیده‌ی کامپیوتری تخصص دارد. ادعا داشت پدر و مادرش را در ایذه در یک نزاع خانوادگی از دست داده است و سه دلیل دارد که از عشق ...
مشاهده تمام رمان های مصطفی جمشیدی
مجموعه‌ها