مجموعه داستان داخلی

ما نارنجک می‌جویم

مادر خاموش شد و سرش را روی گل‌های بقچه‌اش خم کرد. دختر به گل‌میخ‌های صندوق که براق شده بودند، خیره شد. و ترسید... بیرون از خانه طوفان بود. باران شیروانی را می‌کوبید و شیشه خیس خیس بود... او صدای سوزن‌ها و سرانگشت‌های مادر را نیز می‌شنید.

9786001195853
۱۳۹۱
۶۰ صفحه
۲۷۷ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های فهیمه محفوظ
وقتی کلاغ‌ها عشق می‌خورند
وقتی کلاغ‌ها عشق می‌خورند
40 تکه از حق لنگ‌درازی
40 تکه از حق لنگ‌درازی پدر ناگهان از دستشویی بیرون می‌زند. نصف صورتش صابونی است و نصف پاک می‌گوید: یکی برود ببیند این مرد نفهم، با این زبان‌بسته چه کار می‌کند.
مشاهده تمام رمان های فهیمه محفوظ
مجموعه‌ها