رمان خارجی

هم‌زاد (شعری پترزبورگی)

(Dvoynik)

کسی که اکنون روبه‌روی آقای گالیادکین نشسته بود، همان اسباب وحشت آقای گالیادکین، همان موجب ننگ آقای گالیادکین، همان کابوس مجسم شب گذشته آقای گالیادکین، خلاصه خود آقای گالیادکین بود. اگر آن‌ها را کنار هم می‌نشاندی، هیچ‌کس نمی‌توانست گالیادکین اصل را از بدل خود، گالیادکین قدیمی را از رقیب تازه‌رسیده‌اش، اصل را از تصویر، تمیز دهد.

سروش حبیبی
ماهی
9789642091447
۱۳۹۱
۲۱۶ صفحه
۲۲۱۹ مشاهده
۲ نقل قول
نسخه‌های دیگر
فئودور داستایوفسکی
صفحه نویسنده فئودور داستایوفسکی
۷۰ رمان فیودور میخاییلوویچ داستایوسکی نویسندهٔ مشهور و تاثیرگذار اهل روسیه بود. ویژگی منحصر به فرد آثار وی روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیتهای داستان است. سوررئالیست‌ها مانیفست خود را بر اساس نوشته‌های داستایوسکی ارائه کردند. اکثر داستان‌های وی همچون شخصیت خودش سرگذشت مردمی است، عصیان زده، بیمار و روان پریش. ابتدا، برای امرار معاش، به کار ترجمه پرداخت، و آثاری چون اوژنی گرانده اثر بالزاک و دون کارلوس اثر شیلر را ترجمه کرد.
دیگر رمان‌های فئودور داستایوفسکی
جنایت و مکافات
جنایت و مکافات تئودور میخائیلوویچ داستایوفسکی فرزند پزشکی تهیدست در سال 1811 در مسکو چشم به جهان گشود و به عنوان مهندس فنون نظامی وارد ارتش شد. ولی مدتی پس از آن به‌خاطر علاقه‌ای که به نویسندگی داشت از ارتش کناره‌‌گیری کرد. نخستین داستان او با عنوان بیچارگان در سال 1846 موفقیت او را تثبیت کرد. بزرگ‌ترین رمان‌های او که طی سال‌های 1866 ...
برادران کارامازوف 2 (2 جلدی)
برادران کارامازوف 2 (2 جلدی) اکنون می‌خواهم شرح داستان زندگی قهرمان داستانم، آلکسی فئودوروویچ کارامازوف را آغاز کنم، دو دل هستم، در واقع درست است که آلکسی را قهرمان کتابم می‌نامم، خوب می‌دانم که به هیچ‌وجه مرد بزرگی نیست و این‌طور که پیش‌بینی می‌کنم به طرز اجتناب‌ناپذیری با پرسش‌هایی از این قبیل روبرو خواهم شد: این آلکسی شما چه ویژگی برگزیده‌ای دارد که او را ...
1 اتفاق مسخره
1 اتفاق مسخره وقتی تصاویر مختلف از پیش چشمش می‌گذشت، قلبش از جا کنده می‌شد. درباره او چه می‌گفتند؟ چه فکری می‌کردند؟ با چه رویی می‌خواست پا به اداره‌اش بگذارد، وقتی می‌دانست تا یک سال دیگر هم چه پچپچه‌ها پشت سرش خواهند کرد، چه بسا تا ده سال دیگر، چه بسا تا پایان عمرش. حکایت او را مثل لطیفه‌ای نسل به نسل نقل ...
قمارباز (از یادداشت‌های 1 جوان)
قمارباز (از یادداشت‌های 1 جوان) بعد از دو هفته غیبت سرانجام به رولتنبورگ برگشتم. گروهمان از سه روز پیش این‌جا جمع بودند. گمان می‌کردم همه بی‌صبرانه انتظار بازگشتم را دارند، اما اشتباه می‌کردم. ژنرال بی‌تفاوت به نظر می‌رسید، با تکبر چند کلمه‌ای با من حرف زد و دست آخر مرا از سرش باز کرد و به خواهرش حواله کرد. مثل روز برایم روشن بود که ...
همزاد
همزاد کسی که اکنون روبه‌روی آقای گالیادکین نشسته بود، همان اسباب وحشت آقای گالیادکین، همان موجب ننگ آقای گالیادکین، همان کابوس مجسم شب گذشته آقای گالیادکین، خلاصه خود آقای گالیادکین بود. اگر آن‌ها را کنار هم می‌نشاندی، هیچ‌کس نمی‌توانست گالیادکین اصل را از بدل خود، گالیادکین قدیمی را از رقیب تازه‌رسیده‌اش، اصل را از تصویر، تمیز دهد.
مشاهده تمام رمان های فئودور داستایوفسکی
مجموعه‌ها