رمان ایرانی

بانوی مه

گفتم: مراقب خواب‌هایم باش، خندیدی و میان موجی از نور گم شدی. گفتم: ببین سنگین از گفتنم و خسته نگفتن. گفتم: در گلوم هزار ترانه مفقود جا خوش کرده است پری جان. گفتم: می‌ترسم اتفاق ناخواسته، بیاید و فرصت خواندن را بگیرد از من و من، تنها عاشق تو، می‌ترسم... می‌ترسم به اشاره‌ای نابهنگام بمیرم. گفتم: و... نه. هیچ نگفتی، سکوت بود و تو، در حالی که کوچه با تمام برفی که از آسمان می‌آمد، در تب شنودن کلامی از تو، می‌سوخت، خیس شد. پری جان! بگویمت از نحسی ساعتی که فکر می‌کردیم سعد است. یادت هست، نحسی آن روز برفی.. آسمان برفی... کوچه برفی و... آن ظهر برفی!

آموت
9786005941791
۱۳۹۱
۴۰۰ صفحه
۳۷۲ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های محمدرضا آریان‌فر
2 روایت جامانده از باد
2 روایت جامانده از باد
زهور (3 نمایش‌نامه)
زهور (3 نمایش‌نامه) حضرت آقای آریان‌فر یا، صمیمی ترک، جنوبی مهربان من، که در مسافت جغرافیایی ما این همه دوری، اما، این همه نزدیکی و با دل من جوری. وقتی نمایش‌نامه‌های «زهور» و «موعود» را خواندم، بی‌تکنیک فاصله یا بیگانه‌سازی صحنه، گویی درام‌هایی دوردست از قبایل ساحلی یا اندلس قدیم خوانده‌ام: انسان‌های گرم زنده، بحران سنت و اوج سرنوشت، فضاهای معلق مه گرفته، ...
شبی که گوزن‌ها در آتش سوختند
شبی که گوزن‌ها در آتش سوختند امان از گوزن‌ها، سینما رکس و صدای لیک و سنج و دمامی که بی‌گاه دست مرا می‌گیرند و به گورستان آبادان می‌بردند، گورستانی که پر است از بوی لیک، گریه و چهره‌هایی که زیر لایه‌ای از اشک و گل برق می‌زد. گورهای بی‌نام، اجساد سوخته بی‌نام، گورهای انفرادی، گروهی و دسته‌جمعی و زنان مویه‌گری که جز زلف پریشان برای پنجه‌های ...
اسب‌ها هنوز در من شیهه می‌کشند
اسب‌ها هنوز در من شیهه می‌کشند در اساطیر یونان، مدآ شاهزاده خانم ساحره‌ای است از سرزمین کولخیس و نیز دختر آیتس پادشاه کولخیس. مدآ شیفته یاسون می‌شود که ناخدای کشتی آرگو است. در یولکوس واقع در تسالی، پلیاس عموی یاسون که فرمانروایی را از آیسون، پدر یاسون، غصب کرده حاضر نمی‌شود آن را به یاسون بازگرداند. عموی یاسون بازگرداندن فرمانروایی به وی را مشروط می‌کند به ...
مشاهده تمام رمان های محمدرضا آریان‌فر
مجموعه‌ها