نیلوفر سر در سینهام فرو برد و میگفت :دیدی خاله ماهی مرد،دیدی پا پری دیگه پا نداشت.چشم گریانش را بوسیدم و گفتم:مهم نیست ،پا پری پر نو درمیورد و ماهیها هم دوباره تخمریزی میکنند.وقتی ماهی جان میداد حس کردم که خودم دارم جان میدهم...
۲۹ رمان
در 23 خرداد ماه 1331 در تهران دیده به جهان گشودند . اولین قطعه ادبیشان به نام دلم برای پروانه می سوزد رادر 9سالگی نوشتند. در سال 1347 ازدواج نمودند و حاصل ازدواجشان دو فرزند به نامهای بابک و بهارک شد. سه سال مشغول به فراگیری علوم دینی در حوزه علمیه آب منگل در کرج شدند . با پشتکار و علاقه ای که به خواندن و نوشتن کتاب داشتند اولین کتاب خود را با عنوان بازگشت به خوشبختی منتشر ...
حرم دل
حرف من اینه که نمیخوام دیگه تو این خونه زندگی کنم. دلم میخواد برم شهرستان. حرف آخر اینه که میخوام تنها باشم و در تنهایی به زندگی خودم فکر کنم.
ماندانا
مادر با صدای بلند آب و پنبه طلبید، احد کیف خود را باز کرد وسایل پانسمان را خارج کرده و هنگامی که دختر جوان با آب و پنبه نزدیک شد در یک نگاه او را شناخت. نزدیک بود کنترل خود را از دست بدهد و آب را روی پسر مجروح بریزد اما پیش از آن که دختر جوان و ...
خلوت شبهای تنهایی
ابلیس کوچک
آنجا که عشق همراه یک طوفان به بلندای آسمان میرود و چون ریگهای روان به همه جا مینشیند، قصهای آغاز میشود. قصهای که در تنگترین و داغترین قفس تعصب اسیر و بیمار است. گرچه باد بوی گلهای محمدی را با خود دارد، گرچه خاک زبان یکرنگی و صداقت است، گرچه آسمان پاک و گسترده است. اما این هنگام که در ...