رمان ایرانی

برجی در مه

آیدا که از صدای پدر سر از در هال بیرون آورده بود و به پدر می‌نگریست با دیدن پاکت در دست او، خوشحال به حیاط دوید و او هم با بانگی بلند فریاد کشید: بالاخره رسید. پدر به چهره شاد دخترش نگریست و از سر افسوس سر تکان داد و با انداختن آن به روی زمین از خانه خارج شد. با آن که هر دو سالی یکبار به وقت رسیدن نوروز چنین نامه‌ای به دست آن‌ها می‌رسید اما آقای زاهدی در هیچ‌یک از سال‌های گذشته هم از رسیدن دعوت‌نامه احساس خوشحالی نکرده بود. زیرا...

9789649630113
۱۳۸۹
۵۵۸ صفحه
۱۴۲۶ مشاهده
۰ نقل قول
فهیمه رحیمی
صفحه نویسنده فهیمه رحیمی
۲۹ رمان در 23 خرداد ماه 1331 در تهران دیده به جهان گشودند . اولین قطعه ادبیشان به نام دلم برای پروانه می سوزد رادر 9سالگی نوشتند.
در سال 1347 ازدواج نمودند و حاصل ازدواجشان دو فرزند به نامهای بابک و بهارک شد. سه سال مشغول به فراگیری علوم دینی در حوزه علمیه آب منگل در کرج شدند . با پشتکار و علاقه ای که به خواندن و نوشتن کتاب داشتند اولین کتاب خود را با عنوان بازگشت به خوشبختی منتشر ...
دیگر رمان‌های فهیمه رحیمی
تاوان عشق
تاوان عشق برای شروع داستان بهتر است از دوران کودکی‌ خود بگویم. اسم دوران دوشیزگی من «کاترینا گریگوریان» است. پدرم ایرانی و مادرم مکزیکی بودند. پدرم کارشناس چاه نفت بود و برای یک شرکت خارجی کار می‌کردم. مادرم زنی زیبا و دلفریب بود. آن‌ها با عشق ازدواج کرده و من تنها ثمره آن هستم. تا هفت سالگی زندگی راحتی را سپری کردم ...
روزهای سرد برفی
روزهای سرد برفی
بانوی جنگل
بانوی جنگل گونه‌های هدیه از شرم سرخ شدند و سرش را به زیر انداخت و گفت: معنی این حرف یعنی خواستگاری. اگر مرد جنگل از من خواستگاری کند می‌پذیرم که همسرش باشم. فرهاد با صدای بلند خندید و تمام مهرش را در کلام جمع نمود و گفت: و مرد جنگل از بانویش سپاسگذار است و قول می‌دهد برای او کلبه‌ای از مهر ...
بازگشت به خوشبختی
بازگشت به خوشبختی
غوغای بی‌هیاهو
غوغای بی‌هیاهو داشتم باور می‌کردم که خانواده‌ام دشمن منند و چشم ندارند منو ببینند. درست‌تر اینه که بگم باور کرده بودم. حالا می‌دونم که در آن زمان حس مسئولیت‌پذیری و همکاری با دیگران را نداشتم. سومین خواستگار که به سراغم اومد هنگامی که سبد گل را به دستم داد با یک نگاه به او که نه گردنبند داشت و نه دستبند و ...
مشاهده تمام رمان های فهیمه رحیمی
مجموعه‌ها