هنری، با محبت، دستش را بر شانه زن گذاشت، که با گردن کج و فرو افتاده، گیج و مبهوت، ایستاده بود، و نرم و مهربان گفت:«میتوانی. میتوانی. بله، میتوانی. چرا خیال میکنی نمیتوانی؟ میتوانی. میتوانی.» و با ملایمتی حیرتانگیز به او خیره شد.
۹ رمان
David Herbert Richards Lawrence was an English writer of the 20th century, whose prolific and diverse output included novels, short stories, poems, plays, essays, travel books, paintings, translations, literary criticism and personal letters. His collected works represent an extended reflection upon the dehumanizing effects of modernity and industrialisation. In them, Lawrence confronts issues relating to emotional health and vitality, spontaneity, human sexuality and instinct.
Lawrence's opinions earned him many enemies and he endured official persecution, censorship, and misrepresentation of his creative ...
رنگینکمان
رنگینکمان داستان خانواده برنگون، که سالها است در مارشفارم در بخش ناتینگهامشایر ساکن هستند را در سه نسل، در دورهای افزون بر شصت سال بین سالهای 1840 تا 1905 که هماه با پدیدار شدن انگلستان عصر جدید است بیان میکند. دغدغه اصلی داستان، تلاش فردی برای رشد یافتن و رسیدن به رضایتمندی در عشق، ازدواج و تغییرات اجتماعی است که ...
پسرها و عاشقها (مجموعه آثار لارنس 1)
پسرها و عاشقها داستان والتر مورل و همسر او است. وقتی که ازدواج آنها با شکست مواجه میشود سرخوردگی حاصل از آن باعث میشود خانم مورل امیدهایش را به فرزندان پسر خود معطوف کند تا مردانی متفاوت از شوهرش از آنها بسازد. در این میان، پال مورل پسر دوم خانواده در سفر خود به دنبال رهاییاش از این پیوند و ...
پرنسس
داستان «پرنسس» سرگذشت دختری است به نام «مری هنریتا» که تمام زندگیاش تحت تاثیر اندرزها و اندیشههای بیمارگونه پدر نیمه دیوانهاش بوده است. او پس از مرگ پدر مجبور میشود به عنوان فردی بالغ روابط و احساساتش را به تنهایی اداره کند و در این میان، آرام آرام با تمایلات خفتهاش آشنا میشود.
ایل دورو
مضافا میدانستم خیلی زیاد دوستم دارد، تقریبا عاشقم بود، که باز این هم غریب بود و گیجکننده. انگار کن که او فری و فاون بود و فاقد روح. منتها نوعی حس غمزدگی ژرف به من منتقل میکرد، غمزدگیای که مانند برق اشیا میدرخشید. خودش بیغم بود. یکجور سرشاری در وجودش بود، در دنیای سستبنیان که ساکنش بود و غم را ...
کفشدوزک
پس از چاپ «زنان عاشق» ویرجینا وولف صراحتا ابراز کرد:«او تلاش دارد چیزی به ما بگوید و در اینباره با ما صادق است و به همین خاطر است که صدبار از بیشترمان بهتر است.» ده سال بعد، وولف با حرارت بیشتری درباره طراوت داستانهای لارنس نوشت:«احساس میکنی او انعکاس صدای هیچکسی نیست. ادامه راه هیچ سنتی نیست. از گذشته و ...