رمان خارجی

رنگین‌کمان

(The rainbow)

رنگین‌کمان داستان خانواده برنگون، که سال‌ها است در مارش‌فارم در بخش ناتینگهام‌شایر ساکن هستند را در سه نسل، در دوره‌ای افزون بر شصت سال بین سال‌های 1840 تا 1905 که هماه با پدیدار شدن انگلستان عصر جدید است بیان می‌کند. دغدغه اصلی داستان، تلاش فردی برای رشد یافتن و رسیدن به رضایتمندی در عشق، ازدواج و تغییرات اجتماعی است که دست یافتن به آن، هر نسل بعد از نسل دیگر سخت‌تر می‌شود.

نشر متیس
9786009720750
۱۳۹۶
۶۳۲ صفحه
۸۴۲ مشاهده
۳۶ نقل قول
دیوید هربرت لارنس
صفحه نویسنده دیوید هربرت لارنس
۹ رمان David Herbert Richards Lawrence was an English writer of the 20th century, whose prolific and diverse output included novels, short stories, poems, plays, essays, travel books, paintings, translations, literary criticism and personal letters. His collected works represent an extended reflection upon the dehumanizing effects of modernity and industrialisation. In them, Lawrence confronts issues relating to emotional health and vitality, spontaneity, human sexuality and instinct.

Lawrence's opinions earned him many enemies and he endured official persecution, censorship, and misrepresentation of his creative ...
دیگر رمان‌های دیوید هربرت لارنس
ایل دورو
ایل دورو مضافا می‌دانستم خیلی زیاد دوستم دارد، تقریبا عاشقم بود، که باز این هم غریب بود و گیج‌کننده. انگار کن که او فری و فاون بود و فاقد روح. منتها نوعی حس غمزدگی ژرف به من منتقل می‌کرد، غمزدگی‌ای که مانند برق اشیا می‌درخشید. خودش بی‌غم بود. یک‌جور سرشاری در وجودش بود، در دنیای سست‌بنیان که ساکنش بود و غم را ...
سقف خانه رادن
سقف خانه رادن مردی که در عین نیاز به زن‌ها نمی‌خواهد دیگر هیچ زنی زیر سقف خانه‌اش بخوابد؛ پسری که در رابطه عاطفی‌اش با مادرش گیر کرده و نمی‌تواند با زن‌های دیگر رابطه برقرار کند؛ مردی که از «تمدن» گریزان است و می‌خواهد جزیره‌ای از آن خود داشته باشد تا دنیای آرمانی‌اش را در آن بسازد؛ و پسربچه‌ای که صدای عجیبی از اشیاء ...
باکره و کولی
باکره و کولی وقتی همسر کشیش با مردی جوان و بی‌پول فرار کرد، افتضاحی بر پا شد که نگو و نپرس. دو دختر کوچکش فقط هفت و نه سال داشتند. کشیش چهار چشمی مراقب بود مبادا دخترانش مانند مادرشان گمراه شوند. ایوت، دختر کوچک کشیش، به خواهرش لوسیل گفت: دلم می‌خواهد دیوانه‌وار عاشق بشوم. قلب ایوت در سینه جهید. مردی که گاری را می‌راند ...
روباه
روباه هنری، با محبت، دستش را بر شانه زن گذاشت، که با گردن کج و فرو افتاده، گیج و مبهوت، ایستاده بود، و نرم و مهربان گفت:«می‌توانی. می‌توانی. بله، می‌توانی. چرا خیال می‌کنی نمی‌توانی؟ می‌توانی. می‌توانی.» و با ملایمتی حیرت‌انگیز به او خیره شد.
کفش‌دوزک
کفش‌دوزک پس از چاپ «زنان عاشق» ویرجینا وولف صراحتا ابراز کرد:«او تلاش دارد چیزی به ما بگوید و در این‌باره با ما صادق است و به همین خاطر است که صدبار از بیشترمان بهتر است.» ده سال بعد، وولف با حرارت بیشتری درباره طراوت داستان‌های لارنس نوشت:«احساس می‌کنی او انعکاس صدای هیچ‌کسی نیست. ادامه راه هیچ سنتی نیست. از گذشته و ...
مشاهده تمام رمان های دیوید هربرت لارنس
مجموعه‌ها