آن شب توانسته بودم از محل کارم زودتر از همیشه خارج شوم. گفتم تا بیاوغلو همینطوری برای خودم بروم. به ریههایم حق تنفس بدهم که ساعتها است با هوای کثیف پر شده. به خلیج و تنگه سلام کردم و از پل رد شدم.
شوکران شیرین
شما فکر میکنید من نمیتوانم حرفهای صد تا یک غاز فلاسفه بزرگ جامعه بشری را تکرار کنم یا مثل سیاستمداران عظیمالشان بیانیههای ترسآور و منجر به مرگ صادر کنم. فکر میکنید من بلد نیستم قیافه جدی بگیرم و عینک دسته مشکی روی بینیام بنشانم و مباحث مهمی در نسبت فیزیک و فلسفه اضافه کنم. برای من این کارها مثل آب ...
57 داستان کوتاه
آیا میدانستید که عقاب قبل از شروع طوفان متوجه نزدیک شدنش میشود؟
عقاب به نقطهای بلند پرواز میکند و منتظر رسیدن باد میشود.
پرواز به نیروانا و چند داستان دیگر
در نقطهای دور از من و بالای سرم، خطی طولانی از هواپیماهایی را دیدم که در ستون تیره واحدی پیش میرفتند؛ همه با سرعت یکسان، همه در یک مسیر، همه نزدیک به هم در پی هم میرفتند و آن ستون، از این سر آسمان، تا جایی که چشم کار میکرد، امتداد داشت. آن راه مختوم آنها برای پیشروی بود. گویی ...
سگ 1 میلیون شپشی (مجموعه داستان کوتاه)
با تعجب میپرسد، مگر چند تا درخت سیب دارید ؟ میخواهم بگویم هشتتا، اما حرفم را میخورم. وقتی که او حتی یک پدر ندارد، من چطور میتوانم بگویم که هشتتا درخت سیب داریم! میگویم، ما فقط یک درخت سیب داریم،...
بهترین داستانهای جهان 2 (قرن 19 و 20 دوران طلایی) مجموعه داستان
در اواخر قرن نوزدهم داستان کوتاه به صورت نوع ادبی مهمی درآمد و بخش با اهمیت صدها مجلهای شمرده میشد که در اروپا و آمریکای شمالی انتشار مییافت. این مجلهها منحصرا به چاپ داستان کوتاه و سریالهای رمانتیکگونه و غیرواقعی که همه انباشته از ماجراجویی، شور و هیجان وصفناپذیر، زنان زیبا و مردان آرمانی بود، میپرداختند...